نقد و بررسی سریال شاهگوش ساخته ی داود میرباقری


سریال‌های «GEM» هرچقدر هم که غیراخلاقی باشند تکلیف‌شان با مخاطب روشن است؛ آنها که این سریال‌ها را روی آنتن می‌فرستند نه ادعای فرهنگ‌سازی دارند، نه به دنبال اعتلای نام هنر ایرانی در آن سوی آب‌هایند و نه از نظر اخلاقی و عقیدتی پای‌بندی خاصی به آموزه‌های دینی نشان داده‌اند. آنها فهمیده‌اند مخاطب امروز ایران که خسته از کار روزانه به خانه می‌رسد نه دنبال پند اخلاقی است، نه به دنبال تماشای خنده‌های دندان‌نمای مرجانه گلچین و نه به دنبال دیدن استهزای یکی از خوانندگان محبوبش توسط بازیگری تازه به دوران رسیده!...

دومین قسمت مجموعه «شاهگوش» را با این امید خریدیم که شاید حضور فرهاد اصلانی و حمیدرضا آذرنگ بی رمقی قسمت اول را تا حدی جبران کند اما فقط تماشای 5 دقیقه ابتدایی این قسمت کافی بود تا امیدمان نومید شود! نومیدی نه از این بابت که با 3 هزارتومان می شد دو دی.وی.دی روز هالیوود مثل «پیشخدمت» و «حاشیه اقیانوس» را خریداری کرده و آنها را تماشا کرد بلکه نومیدی از کارگردانی به نام داوود میرباقری که خاطره ها ازش داریم.

آیا واقعا این میرباقری است که چنین شلخته و بی نظم بازیگران را جلوی دوربین برده و اغلب سکانسها را با تکیه بر بداهه های آنها رقم می زند؟ آیا این میرباقری است که تیپهای کلیشه ای که از سیروس گرجستانی و مرجانه گلچین در سریالهایی مانند «بزنگاه» و «زن بابا» دیده بودیم را مرتب تکثیر می کند؟! آیا این میرباقری است که حتی یک پرداخت جزیی برای کاراکتری که بنا بود استهزای «ابی» باشد فراهم نکرده و دست تنابنده را باز گذاشته تا هر شکلکی که می خواهد جلوی دوربین درآورد؟ آیا این داوود میرباقری بوده که حتی از پس قرار دادن درست هنروران مقابل دوربین برنیامده است؟ آیا میرباقری به احمد مهرانفر اجازه داده که همان تیپ «ارسطو»ی سریال «پایتخت» را مجددا در «شاهگوش» به جریان اندازد؟


نه آقای میرباقری! شما شبکه خانگی را نشناخته اید

زمانی که میرباقری تصمیم گرفت سریالی برای شبکه خانگی بسازد از این نکته سخن گفت که از قابلیتهای این شبکه چنان که باید استفاده نشده و حالا او آمده تا این قابلیتهای شناخته نشده را کشف کند اما تماشای دو قسمت ابتدایی «سریال شاهگوش» این ظن را تقویت می کند که انگار حضور سیدداوود میرباقری در این عرصه بدون اطلاع از اوضاع و احوال سریالهای پیشین این شبکه است و انگار جناب میرباقری شبکه خانگی را با آیتمهای نمایشی «آقا رشید» اشتباه گرفته است که هر کس در برابر دوربین هر کاری که از دستش برمی آید برای خنداندن مخاطب انجام می دهد اما دریغ از لبخندی اندک که بر لب بنشیند.

نه آقای میرباقری! شما شبکه خانگی را نشناخته اید. شما اگر فقط یک مشاور درست داشتید که درباره اوضاع و احوال این شبکه به شما اطلاعات بدهد می دانستید همین چند ماه پیش مهران مدیری با حداقل هزینه سریالی را برای این شبکه ساخت به نام «ویلای من» که هرچند فرسنگها از آثار درخشان همین کارگردان فاصله داشت اما لااقل یکی دو شخصیت کاملا سمپاتیک مانند «جمشید هزارپا» را که اشارات گزنده اجتماعی هم در آنها بود در سریالش قرار داده و به همین واسطه هم که شده تماشای اثرش را برای مخاطب قابل تحمل می کرد.

آقای میرباقری! کیانوش گرامی را که می شناسید؟ همو که زمانی در گروه تدارکات کیمیایی بود اما پله پله خود را بالا کشید تا این روزها که به بازیگر ثابت نقشهای جاهل مسلک سریالهای تلویزیونی بدل شده! همین آقای گرامی اخیرا فیلمی به نام «سیاهی لشگر» را برای شبکه خانگی ساخت(!) که پر از ایرادهای تکنیکی و ساختاری است اما از آنجا که لااقل این آقای گرامی توانسته شخصیت واقعی خودش و همبازی اش امیر غفارمنش را در فیلم به کار گیرد فیلمش حال به هم زن نشده است. آقای میرباقری! یعنی شما حتی این کار را هم نمی توانستید بکنید؟ یعنی به جای اینکه از بازیگران تان بخواهید صحنه را مجالی کنند برای شیرین کاری های مشمئزکننده از آنها می خواستید خود واقعی شان را جلوی دوربین بازی کنند. آیا این هم شدنی نبود؟

مخاطبی که عاشق «GEM» شده


آقای میرباقری! مخاطبان امروزی نه معتاد به سریالهای «GEM» که عاشق سریالهای این شبکه شده اند. عشق هم می دانید چه معنایی دارد! یک ور عشق، عشق است و ور دیگرش، نفرت! این نفرت می دانید شامل حال چه کسانی می شود؛ شامل حال آنهایی که محصول سرگرم کننده وطنی را در اختیار مخاطب قرار نداده اند و او مجبور شده پناه ببرد به خوراک آن ور آبی! هیچ می دانید او که دو قسمت ابتدایی سریال «شاهگوش» را خریده و حتی به اندازه یک ربع هم از تماشا لذت نبرده بر عمق نفرتش نسبت به محصولات وطنی افزوده شده است!

یک نکته دیگر را می گویم و تمام؛ آقای میرباقری! سریالهای «GEM» هرچقدر هم که غیراخلاقی باشند تکلیفشان با مخاطب روشن است؛ آنها که این سریالها را دوبله و روی آنتن می فرستند نه ادعای فرهنگ سازی دارند و نه به دنبال اعتلای نام هنر ایرانی در آن سوی آبهایند و نه از نظر اخلاقی و عقیدتی پای بندی خاصی به آموزه های دینی نشان داده اند. آنها فهمیده اند مخاطب امروز ایران که خسته از حداقل 8 ساعت کار به خانه می رسد نه دنبال پند اخلاقی است، نه به دنبال تماشای خنده های دندان نمای مرجانه گلچین و نه به دنبال دیدن استهزای یکی از خوانندگان محبوبش توسط بازیگری تازه به دوران رسیده! این مخاطب بخت برگشته نیاز دارد به اندکی احترام و وقتی این احترام را که مرتب در تریبونهای رسمی و غیررسمی از آن دم زده می شود در محصولاتی مانند همین «شاهگوش» نمی بیند کانال تلویزیون را عوض کرده و ابتدا کلیپ «شما»ی ابراهیم حامدی را از «Pmc» می بیند و بعد هم می رود سراغ تماشای زنبارگی «سلطان سلیمان» از شبکه «GEM»! همین مخاطب هنوز هم از تماشای یک کمدی درست مثل «آدم برفی» لذت می برد حتی اگر بارها و بارها آن را دیده باشد پس مشکل از مخاطب نیست! مشکل از آنهایی است که همه جور امکاناتی در اختیارشان است اما به دلیل کهولت سن و یا نداشتن مشاوران کارآمد نمی توانند به اندازه دو دهه قبل شان هم مفید باشند. منبع: مووی مگ

tinyurl.com

gg.gg