x تبلیغات
سینا

رازهای ناشناخته استرس و اضطراب

 

انجام فعالیتهایی که روحیه را تقویت میکنند باعث ترشح هورمونهایی در بدن میشود که میتوانند سطح استرس و اضطراب را کاهش دهند و باعث شوند فرد احساس بهتری نسبت به خود داشته باشد. ولي با اين وجود آموزش و پرورش به عنوان يك سازمان فرهنگي مستقل و مدارس نيز به عنوان زير مجموعههايي از اين سازمان بايد در شرايطي كه جامعه در حال تغيير و تحول است به لحاظ سازگار كردن و آگاه كردن دانشآموزان با فرهنگ و جامعه رو به رشد، خود را در جهت مثبت متحول سازند و با ارايه برنامهها و فعاليتهاي مناسب توانايي ايجاد رابطه صحيح با ديگران، برقراري مناسبات با افراد و چگونگي اين روابط را در تمام دورهها براي برخورد با مسائل و حتي مشكلاتي كه در پيش رو خواهند داشت در كودكان و نوجوانان به وجود آورند و با برخورد مسؤولانه خود روحيه خلاقيت را در آنان ايجاد كنند و دانش آموزاني را كه نشانههايي از ضعف، عدم سازگاري و رفتارهاي ضد اجتماعي در آنان ديده ميشود مورد حمايت خود قرار دهند. برخی از افراد در صورت داشتن مهارت های مناسب می توانند به تنهایی آن را برطرف کنند. به هر حال بايد بپذيريم كه آموزش و پرورش به عنوان اصليترين نهاد اجتاماعي بيشترين تأثير تربيتي را بر روي تك تك افراد جامعه خواهد داشت در صورتي كه بموقع و بجا، بتواند كاركرد جامعهپذيري را بدون هيچ وقفه و خللي به شكلي مطلوب و مناسب به انجام رساند زيرا بقا و استمرار هر جامعهاي مستلزم آن است كه مجموعه باورها، ارشها، رفتارها و گرايشهاي آن به وسيله آموزش و پرورش به نسل جديد منتقل شود و دستاوردهاي جديد تعليم و تربيت نيز با بهرهمندي از روشهاي تربيتي صحيح به كار گرفته شود.

چون اگر هيچ كوششي در اين زمينه صورت نگيرد نشان از آن دارد كه تاكنون آنطور كه بايد به تعهدات و مسؤوليت خطير تربيتي اهميتي داده نشده است. اگر می خواهید استرستان را کنترل کنید و مدیریت آن را در دست بگیرید با ما همراه باشید! ما موقعیت یک کلینیک بالینی در یک بیمارستان را در نظر گرفتیم جایی که یک پزشک و بیمار ارتباطی جدی در اتاق معاینه با هم دارند. اختلال اضطراب اجتماعی یا «جمع هراسی» (Social Phobia) نوعی اختلال شایع روانی است که با نشانه هایی همچون ترس و اضطراب در موقعیت های اجتماعی به وجود می آید. به گزارش شفقنا افغانستان به نقل از مجله برترین ها، بر خلاف ترس معمولی که واکنشی زودگذر و طبیعی به یک عامل خطرناک خارجی است، هراس بیشتر ترس از قرار گرفتن در یک موقعیت خطرناک است مانند ترس از پرواز یا ماشینسواری. داروهای اوپیوئید ضد درد از جمله مرفین، اکسی کدون و فنتانیل با هدف قرار دادن و فعال کردن گیرندههای اوپیوئید از انتقال پیام درد به صورت طبیعی جلوگیری کرده و تغییری در درک درد به وجو آورده و در نتیجه اثرات مسکن مانند دارند.

ریشه این نوع هراس در تجربههای کودکی مانند از دست دادن کنترل یا بیماری نهفته است. موقعیتهایی مانند یک مصاحبهی کاری و یا حضور در مهمانی که هیچکس را نمیشناسیم و با جلسات کاری که صحبت کردن در آنها برایمان دشوار است. کموکینها، خانوادهای از سیتوکینهای با اندازه کوچک یا پروتئینهای تولید شده توسط سلولها هستند. برای رژیم همستر بهتر است از غذاهای آماده موجود در بازار استفاده نمود که معمولاً بصورت مخلوطی از دانه گیاهان یا بصورت یک جیره غذایی به شکل گلولههای کوچک و یکدست درون بسته بندی آماده میباشد. برای درمان استرس از تکنیک سنتی جاپانی که فقط ۵ دقیقه طول میکشه و در هر مکانی قابل انجام هست استفاده کنید. نباید نگاه این گونه باشد که ما مردم همه آداب و رفتار و کردار و خلقیاتمان بسیار عالی است و مشکل فقط در دولت است! در ابتدای ظهور این وقایع شاه هنوز وارد ایران نشده بود، سلطان احمد شاه در ۹ شعبان ۱۳۳۸ با کشتی «نارگوندا» از «مارسیل» حرکت نمود که از راه بصره و بغداد بایران بیاید، و در ۲ رمضان ببصره رسید و قبل از ورود ببصره در محمره «خرم شهر» از طرف «شیخ خزعل خان» پذیرائی بسیار شایانی از شاه بعمل آمد و شاه عصر همانروز ورود ببصره بسوی بغداد حرکت کرد و در ۵ رمضان در کربلا و در ششم آنماه بنجف رفت و در دهم ماه از بغداد بطرف «خانقین» حرکت نمود و در ۱۵ رمضان وارد تهران شد.

افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی می ترسند از طرف دیگران قضاوت و یا تماشا شوند. اولین اشتباه دهه ۳۰ زندگی : آرزوهای شغلی تان را نادیده می گیرید افراد در دهه ۲۰ زندگی خود معمولا شغل هایی را انتخاب می کنند که علاقه ای به آنها ندارند، اما پیش از آن که بفهمند، می بینند در دام آن گیر افتادند. در این حالت حال صرفاً به یک سکوی پرتاب به آینده مبدل میشود که به خودی خود هیچ ارزشی ندارد. ترس شدید یا بیمارگونه که در روانشناسی به هَراس یا فوبیا شهرت دارد عبارت است از نوعی ترس در فرد که باعث اختلال در زندگی روزمره وی میشود. مثبت اندیشی را برخی همان خوشبینی معنا کردهاند و بعضی نیز آن را با فرستادن یا گرفتن انرژی مثبت هم معنا دانستهاند. فارغ از اینکه واژه انرژی مثبت، بهرغم رواجش، ناظر به معنای دقیقی نیست. سپس بدون اینکه عمل بازدم را انجام دهید، ۷ ثانیه هوا را داخل ششهایتان حبس کنید. باذکر این مثال که در تمامی انقلابها اکثر مردم بدون اطلاع کافی پیرو توده وجمعیت میشوند واگر انقلاب پیروزشود تا زمانی که هنوز سیستم جدید اعمال قدرت نکرده باشد مردم در شور و خوشحالی زیادی به سر میبرند که ناشی از حس آزادی است و به محض تثبیت قدرت، خفقان ایجادمیشودکه ان هم ناشی از حس سلب آزادی است.

برای کسانی که هر گونه نگرانی در مورد دقیقا کجا و همچنین راهنمایی در مورد چگونگی استفاده از روانشناس تهران ، شما احتمالا می توانید با ما در صفحه وب تماس بگیرید.

آهنگ جدید علی میر به نام «آشفته دل»

 متن آهنگ علی میر آشفته دل

آشفته ترین آدم تو این غربت دنیا

دلتنگ تر از غنچه بی رنگ تر از دریا

بارید رو سرم غم باز

دلم غرقه تو دردام

چشمام پر از گریه دیگه تنگه نفسهام

اومدم چقد دنبال تو اومدم اومدم

این سری دست پر اومدم

یه شاخه نه دو شاخه نه

اومدم با یه دست گل اومدم

 

اومدم چقد دنبال تو اومدم اومدم

این سری دست پر اومدم

یه شاخه نه دو شاخه نه

اومدم با یه تاج گل اومدم

دیوونه میشم و بی خونه میشم و

چشت مونده به در تا صبح ولی دیگه فایده نداره

این دلم دیگه چاره نداره

آشفته ترین آدم تو این غربت دنیا

دلتنگ تر از غنچه بی رنگ تر از دریا

 

اومدم چقد دنبال تو اومدم اومدم

این سری دست پر اومدم

یه شاخه نه دو شاخه نه

اومدم با یه دست گل اومدم

 

اومدم چقد دنبال تو اومدم اومدم

این سری دست پر اومدم

یه شاخه نه دو شاخه نه

اومدم با یه تاج گل اومدم

آهنگ جدید علی میر به نام «آشفته دل»

«اگر بتوانم همین حالا به توکیو باز می گردم» جایی که بیش از همه در توکیو برای ساندرا خاطره انگیز است،

 علی مطهری از معدود سیاسیون نسل قبل است که اول خودش قصد داشته همسرش را انتخاب کند و حتی عاشق هم می‌شود، اما در نهایت با کسی ازدواج می‌کند که خانواده برایش انتخاب کرده بود.

شرق نوشت: ازدواج در نسل اول سیاسی‌ها یا سنتی در قالب معرفی دوست و خانواده بوده یا در خلال مبارزه و فعالیت سیاسی آشنایی‌ای صورت گرفته و به ازدواج منجر شده است. برای نسل‌های بعد یعنی فرزندانشان اما ماجرا کمی متفاوت بوده است؛ به این شکل که یا خانواده داماد و عروس هم از میان سیاسیون بوده‌اند یا اگر نبوده‌اند، معرف یا واسط ازدواج یک فرد سیاسی بوده است.

به‌طور مشخص برای دو رئیس‌جمهوری اسبق این اتفاق افتاده است. معرف دامادهای هر دو رئیس سابق جمهوری دو چهره‌های سیاسی اطراف روحانی و احمدی‌نژاد بوده‌اند.‌ واسطه ازدواج دختر محمود احمدی‌نژاد با مهدی خورشیدی‌آزاد، مسعود زریبافان رئیس بنیاد شهید آن زمان بوده است. مهدی خورشیدی‌آزاد فرزند احمد خورشیدی‌آزاد، دبیرکل جمعیت خدمتگزاران انقلاب اسلامی است.

او ماجرای ازدواج خود را این‌گونه تعریف کرده است: «آقای احمدی‌نژاد و پدر من از زمان کردستان یک رفاقت قدیمی داشتند، اما خب با آقای زریبافان صمیمی‌تر بودند. ایشان زمانی که در شورای شهر بودند پیشنهاد دادند. من اول رفتم با خود آقای احمدی‌نژاد دو جلسه صحبت کردم. آقای زریبافان هم بودند، ولی خصوصی صحبت کردیم. ایشان از روحیات من پرسیدند. شاید چون آدم رکی بودم آقای احمدی‌نژاد از من خوشش آمد». ‌

واسطه ازدواج دختر حسن روحانی با کامبیز مهدی‌زاده نیز یک چهره سیاسی یعنی حجت‌الاسلام سیدرضا اکرمی از چهره‌های اصولگرا بوده است. مهدی‌زاده درباره این ازدواج به «شرق» گفته: «بعد از پیروزی حسن روحانی در انتخابات سال ۹۲، آقای اکرمی به من گفت ازدواج کرده‌اید؟ من گفتم نه و قصد ازدواج هم ندارم و در حال تحصیل هستم. چهار سال بعد، سال آخر دولت اول آقای روحانی بود که باز آقای اکرمی به من گفتند ازدواج کرده‌ای یا نه؟ که گفتم نه حاج آقا. ایشان گفتند یک دختر خانم تحصیل‌کرده‌ای هست، شما و مادر بیایید و با او ملاقاتی داشته باشید. من رفتم با خانواده مطرح کردم و در نهایت به ازدواج رسید».

ماجرا برای نسل‌های گذشته کمی متفاوت بوده؛ یعنی اگر هم واسطه‌ای در کار بوده چندان رنگ و بوی سیاسی نداشته بلکه چهره‌های مذهبی بوده‌اند. مثلا آیت‌الله ری‌شهری تعریف می‌کند واسطه ازدواجش با فرزند مرحوم آیت‌الله مشکینی، حاج‌آقا مرتضی تهرانی بوده است. آیت‌الله ری‌شهری ماجرا را این‌گونه تعریف می‌کند: «آقای مشکینی پاسخ ایشان را موکول به استخاره کرد و پس از چند روز پاسخ داد که استخاره کردم، خوب آمد. پس از موافقت ایشان جریان را به خانواده‌ام در تهران نوشتم و از مادرم و عمه‌ام... خواستم که به قم بروند و صبیه ایشان را ببینند. آنها رفتند و دیدند و پسندیدند و در پاسخ نامه من نوشتند خوب است ولی خیلی کوچک است. او در آن هنگام تقریبا ۹ ساله بود». او مدتی را نیز داماد سرخانه آیت‌الله مشکینی بوده است.‌

یا مثلا ظریف، وزیر سابق خارجه می‌گوید که انتخاب همسر را به خانواده محول کرده بود. محمدجواد ظریف، شیوه ازدواج خود را این‌گونه تعریف کرده است: «در تابستان ۱۳۵۸ با مادرم تماس گرفتم که می‌خواهم به ایران بازگردم و ازدواج کنم. به فاصله یک هفته به اصفهان رفتم تا خواهرم را که ۱۵ سال از من بزرگ‌تر است، ببینم. ایشان نیز خواهر یکی از دوستان خودش را به‌عنوان دختری متدین و انقلابی، برای ازدواج معرفی کرد. مادر و پدرم هنوز در تهران بودند. بنابراین با اجازه آنها همراه خواهر و شوهرخواهرم به خواستگاری رفتیم. ایشان همان‌طور که فکر می‌کردم، متدین و انقلابی بودند. به یاد دارم در آن جلسه کمی قرآن و حدیث خواندم که ایشان پسندیده بودند».‌

علی مطهری از معدود سیاسیون نسل قبل است که اول خودش قصد داشته همسرش را انتخاب کند و حتی عاشق هم می‌شود، اما در نهایت با کسی ازدواج می‌کند که خانواده برایش انتخاب کرده بود. او ماجرای عاشق‌شدنش را این‌گونه بیان کرده است: «من ۲۳، ۲۴ساله بودم و تصمیمی هم برای ازدواج نداشتم، آن روزها دانشجوی مکانیک دانشگاه علم و صنعت بودم ولی به خاطر انقلاب فرهنگی، ادامه تحصیل متوقف شده بود و به دعوت یکی از دوستانم به رادیو رفتم. ماه اول آغاز به کارم در رادیو بود که من به یکی از همکارانم در آنجا علاقه‌مند شدم و این علاقه رفته‌رفته شدید شد و عشق به معنای واقعی‌اش که انسان را از خواب و خوراک می‌اندازد در من ایجاد شد و ترغیبم کرد که این موضوع را مطرح کنم و در نهایت یکی از همکاران مسن را واسطه کردم اما آن خانم جواب رد داد و برای بار دوم من خودم با او صحبت کردم که باز هم جواب رد داد و بعد از آن بود که من برای اینکه از آن حالت خارج شوم به سراغ ازدواج رفتم».

او ادامه داد: «وقتی از جواب رد آن خانم مطمئن شدم از مادرم خواستم به خواستگاری دختری مناسب برود و بعد از اینکه همسرم را عقد کردم، تلفنی ماجرا را به اطلاع آن خانم رساندم تا اگر برنامه‌ای دارد دیگر ملاحظه مرا نکند. دیدم شروع کرد به گریه و زاری و حرف‌هایی زد که من تازه متوجه شدم او هم به اندازه من علاقه‌مند بوده اما توقع اصرار بیشتر از جانب مرا داشته است. این ماجرا حالت بدی در من ایجاد کرد. البته این قضیه باعث شد که همسر خوبی نصیبم شود».

‌رئیس مجلس هم با برادر همسرش دوست بوده است: «پدرخانم من در دوران دبیرستان شهید آقا مصطفی معلم من بوده و از چهره‌های فرهنگی، مذهبی و مبارزاتی آن زمان بودند. در آن برهه من با شهید فاضل، شهید جاوید و برادر همسرم در همان مدرسه هم‌کلاس بودیم و آشنایی ما نیز از همین‌جا آغاز شد. زمانی که من در جبهه بودم، از جبهه زنگ زدم و خواستگاری کردم. پدر و مادر من دوباره برای بررسی رفتند و به من در ایلام زنگ زدند. در نهایت من با پدرخانمم صحبت کردم و جواب مثبت شنیدم».‌

وصلت‌های اتفاقی هم این وسط رخ داده است. مثلا دو خانواده سیاسی بدون اینکه از قبل طراحی خاصی کرده باشند با هم متصل شده‌اند؛ مانند پسر حسین مظفر وزیر اصولگرای دوره اول اصلاحات که با دختر مهدی کوچک‌زاده نماینده تندرو اصولگرایان ازدواج کرده است. مظفر ماجرا را این‌گونه نقل کرده است: «زمانی که ما داشتیم به خواستگاری می‌رفتیم نمی‌دانستیم خواستگاری چه کسی می‌رویم. داستان این آشنایی از اعتکاف مسجد دانشگاه اتفاق افتاد که خانم و دخترم این دخترخانم را می‌بینند و از آنجا جذب او می‌شوند. خانم ما هم تصمیم گرفت برای صحبت‌کردن پا پیش بگذارد. وقتی جلو رفتیم متوجه شدیم ایشان دختر آقای کوچک‌زاده است».

 

یا دختر زیباکلام که با پسر احمد توکلی ازدواج کرده است. آنها هم‌دانشگاهی و همکار بوده‌اند و بدون دخالت خانواده‌هایشان که از لحاظ سیاسی در دو طیف مختلف قرار دارند با هم آشنا شده و تصمیم به ازدواج می‌گیرند.

تجربه قهرمانان المپیک ازتوکیو: مهمان نوازی و دسترسی فوق العاده افراد دارای معلولیت به همه امکانات

 در این برنامه توکیوی من، به دیدار دو مدال آور پارالمپیک و المپیک رقابت های توکیو رفتیم.

امکانات فوق العاده ژاپن برای افراد دارای معلولیت

کورتنی رایان، عضو تیم بسکتبال با ویلچر ایالات متحده آمریکا برای اولین بار برای رقابت های پارالمپیک ۲۰۲۰-۲۰۲۱ به توکیو سفر کرد. شهری که برایش بسیار خاطره ساز شد.

او به برنامه توکیوی من می گوید: «متاسفانه امکان بازدید از مکان‌های زیادی را نداشتیم ولی جایی که بیش از همه بر من تاثیر گذاشت، آریاکه آرنا بود، استادیومی که برای مدال برنز در آن مسابقه دادیم. وقتی برای چنین چیز زیبایی رقابت کنید، فوق‌العاده هیجان‌‌زده اید.»

دیدار رد«اگر بتوانم همین حالا به توکیو باز می گردم»

جایی که بیش از همه در توکیو برای ساندرا خاطره انگیز است، محله آکیهابارا با جوی شدیدا الکترونیک است. محله معروف نمایش های رنگارنگ شبانه. ساندرا می گوید: «هر محله و میدان و معبدی که می بینید، زیبا است.»

مثل بسیاری دیگر از مردم جهان، ساندرا هم سوشی را بیشتر از دیگر غذاهای فرهنگ سنتی، غنی و دقیق آشپزی ژاپن دوست دارد.

ساندرا می گوید: «اگر بتوانم همین حالا به توکیو باز می گردم تا به عنوان یک گردشگر یا کاراته کا به رشدم ادامه دهم.»ه بندی: یک روز بسیار هیجانی

کورتنی و تیمش در دیدار رده بندی به مصاف آلمان رفتند. او می گوید: «روزی که برای مسابقه بیدار شدیم، روزی فوق العاده هیجان انگیز و البته پراسترسی هم بود.»

او در حالی که مدالش را نشان می دهد می گوید: «اینکه بتواند به خانه، به آمریکا ببریدش و همینطور برای خانواده رایان، فوق العاده بود.»

مدال های بازیافتی

مدال های پارالمپیک و المپیک توکیو از بازیافت تلفن های همراه اهدایی شهروندان ژاپنی ساخته شد. کورتنی رایان می گوید: «توانایی آن ها برای انجام چنین کاری و استفاده هنرمندانه از آن خارق العاده است.»

به توکیو خوش آمدید: فرهنگ استقبال و مهمان نوازی در ژاپن

ژاپن از کورتنی رایان و هم تیمی هایش در زمان ورود به توکیو استقبال گرمی کرد. در ژاپن استقبال در قالب فرهنگ موسوم به «اوموتناشی» معروف است.

 

کورتنی رایان درباره تجربه خود از این فرهنگ می گوید: «می توان گفت دسترسی برای افراد دارای معلولیت یک مساله ثانوی نیست. همیشه و همه جا می شد با ویلچر دور زد. می شد از اینجا به آنجا رفت. ژاپنی ها امکان دسترسی ما به تمام اتوبوس ها را فراهم کرده بودند.»

افتخار و عشق در فرهنگ ژاپن

کورتنی رایان می گوید می خواهد بار دیگر برای کشف توکیو به این شهر باز گردد. او می گوید: «می شود گفت می شود گفت عشق و افتخار و فرهنگ غنی در ژاپن فراوان است.»

برخلاف کورتنی، ساندرا سانچز، مدال طلای رشته کاتای رقابت های کاراته المپیک توکیو، قبل از این بازی ها، با توکیو آشنا شده بود.

ساندرا می گوید: «وقتی به دهکده المپیک آمدیم و چیزهایی که داوطلبان نصب کرده بودند را دیدیم، عاشق آنجا شدیم.»

تجربه متفاوت از توکیو با قهرمانی در المپیک

ساندرا البته این مرتبه تجربه ای متفاوت از توکیو داشت: قهرمانی در المپیک در کشور زادگاه کاراته. او می گوید: «حس آدم وقتی قرار است برای اولین مرتبه، آن هم برای کاراته به توکیو، ژاپن زادگاه این ورزش برود، فوق العاده هیجان انگیز است.»

او درباره تجربه عجیب قهرمانی در المپیک می گوید: «از زمانی که برنده شدم تا وقتی که مدال را گرفتم، همه فکر و ذکرم مدال بود. می خواستم ببینم و لمسش کنم. حس کنم که واقعا مال من است. از خوشحالی گریه می کردم.»

صفحه قبل 1 صفحه بعد