سالگشت جنبش ملی مشروطیت ایران و ملتی که کوشید از جایگاه رعیت تکلیف مدار به شهروند دارای حق، ملت ایران ارتقا یابد.

سالگشت جنبش ملی مشروطیت ایران و ملتی که کوشید از جایگاه رعیت تکلیف مدار به شهروند دارای حق، ملت ایران ارتقا یابد.

افشین جعفرزاده

چهاردهم ( سیزدهم )امرداد ۱۲۸۵ خورشیدی، سالروز صدور فرمان تشکیل مجلس شورای ملی است که با عنوان فرمان مشروطیت از سوی مظفرالدین شاه قاجار شهرت دارد.ایرانیان نخستین ملتی بودند که نخستین جنبش ملی درون زای دموکراتیک و بنیاد مجلس ملی را در آسیا پایه گذاری کردند و چندی بعد پارلمان ملی موسس نخست که طبقاتی بود گشوده شد.جنبش ملی ایرانیان که پس از یک تکاپوی روشنفکری حداقل نیم سده ای به آسانی و پس از چالشی کوتاه مدت و تقریبا غیر خونبار و به دور از خشونت به هدف تحدید قدرت مطلقه و استبدادی پادشاه و ایجاد مجلس ملی و تصویب قانون اساسی و متمم مترقی آن دست یافته بود ، در ادامه راه به موانع گوناگونی برخورد.این جنبش در مرحله اقدام عملی ،نخست در تهران آغاز شد و سپس به دیگر شهرها گسترش یافت.گرچه رگه هایی از روشنگری در شهرهای بزرگ وجود داشت.


مجلس ملی اول که دارای کارنامه ای درخشان در پاسداشت منافع ملی بود با فرمان محمد علی میرزا ،به توپ بسته شده و منحل شد و پس از استبداد صغیر و عزل محمد علی میرزا با کوشش آزادی خواهان وبویژه ایستادگی و قیام مردم تبریز به رهبری ستارخان و باقرخان و در گام بعدی آزادی خواهان بختیاری و گیلانی و برخی شهر ها و فتح تهران دور مرحله دیگری آغاز شد‌

انقلاب مشروطیت ایران با فتح تهران در روز سه شنبه ۲۲ تیر ۱۲۸۸ خورشیدی با ورود مجاهدان بختیاری و گیلانی به پایتخت و جنگی کوتاه مدت و عزل شاه به دومین پیروزی خود و چندی بعد ،بنیاد مجلس دوم دست یافت. اما شرایط به خوبی پیش نرفت‌. مجلس دوم بیشتر محل نزاع دو گروه دموکرات و اعتدالی بود. با التیماتوم اشغالگران روسی مجلس دوم  در ۲۶ آذر ۱۲۹۰منحل شد و مجلس سوم نیز با استعفای نمایندگان و پس از اولتیماتوم روسها و تهدید به اشغال پایتخت با استعفای اکثریت نمایندگان در ۲۳ آذر ۱۲۹۴ منحل شد.با آغاز جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۴ قحطی و نابسامانی و نا امنی ایران را گرفتار کرد و مجلس سالها تعطیل بود.


سالها بعد رگه هایی از حضور آزاد نمایندگان مستقل در مجالس چهارم و پنجم و تا حدی ششم مشاهده شد که این دستاورد با مجلس هفتم به میزان زیادی از بین رفت و از مجالس هفتم تا سیزدهم تنها نامی تشریفاتی بر جای ماند.

دوره های چهاردهم تا هفدهم دوران چیرگی نسبی پارلمان ملی بود که عملا مجالی برای اقتدار دولتهای متعدد و غالبا کوتاه مدت باقی نمی گذاشت.

این اقتدارنهاد پارلمان با مجلس هجدهم عملا از بین رفت و در مجالس بعدی دوران مشروطیت در نبود احزاب آزاد و مقتدر و مستقل تا مجلس بیست و چهارم پارلمان عملا نقشی ساختاری در مدیریت کشور نداشت.کارنامه مجالس این دوره ها بیشتر نشانگر کنش گری و گاه درخشش تک شخصیت های سیاسی است تا احزابی که عملا وجود تعیین کننده نداشتند‌ در این دوران شخصیت هایی چون احتشام السلطنه، مصدق ، مدرس مجال بروز نداشتند.

مشروطیت ایران را نقطه اوج و تبلور مجموعه ای از خواستهای اصلاح طلبانه و ترقی خواهانه ایرانیان می توان تلقی کرد که در پی مقاومت سی ساله و شکست تلخ نهایی در سلسله جنگهای فرسایشی ایران با امپراتوری مقتدر روسیه و دخالتهای متجاوزانه همسایه خاوری (امپراتوری بریتانیا )و تهدیدهای گسترده ای که بازمانده استقلال ملی ویکپارچگی سرزمینی ایران را تهدید می کرد ،شتاب و لزوم بیشتری یافت. اگرچه این حرکت از پشتوانه نظری و فکری در خور توجهی برخوردار بود که در قالب مجموعه ای از دیدگاه ها، کتابها و جستارهای منتشر شده در نشریات مخفی و علنی ایرانی درون و بیرون از کشور ظهورمی یافت، و همچنین شکل گیری طیف چشمگیری از فعالان سیاسی، نقش مؤثری در تبیین خط مشی نهضت و بالاخره قانون اساسی برآمده از آن ایفامی کرد.البته سیر تاریخ ایران نشان داد راه درازی تا فراگیر شدن درک و فهم ریشه ای از بسیاری از آرا و مفاهیم طرح شده در خلال آن راه لازم است و بر این اساس این جنبش در ادامه راه دچار فراز و نشیب های متعددی شد.این تجربیات و دیدگاه ها به زعم بسیاری در پاره ای موارداکنون نیز ارزشمند هستند.یادمان نرود دستگاه مشروطگی و گفتمان اصلاح و ترقی یک پروسه و فرایند زمان بر است و نه یک دست اورد و پروژه کوتاه مدت مکانیکی .نکته ای که بسیاری از فعالان جنبش مشروطیت از درک آن ناتوان بودند و تلاش می کردند بدون فهم شرایط سیاسی و اجتماعی ایران آن زمان یکشبه به خواسته های خود برسند بررسی تاریخ اروپا نیز نشان می دهد انقلاب هایی از این دست در کشورهایی چون فرانسه و آلمان و اتریش نیز همین روند افت و خیز را طی کرد تا مطالبات به اهداف خود برسند. به هر میزان نگاهمان به انقلاب مشروطیت انتقادی باشد این افتخاربرای ملت ایران تا ابد محفوظ است که بدانیم ملت ایران در زمانه ای به مشروطگی دل بست که بسیاری از کشورها حتی فاقد استقلال ملی نسبی بودند و چنین مطالباتی به هیچ روی در آنها مفهومی نداشت.

در آستانه صد و هفدهمین ساله شدن صدور فرمان مشروطيت هستیم و هنوز زوايای بسياری از آن در پرده باقی مانده است. هر سال که می گذرد پژوهشگری سند تازه ای می يابد و يا بر اساس اسناد پيشين تحليل جديدی از وقايع آن دوران ارائه می دهد. اما هنوز چه در زمينه وقايع نگاری و چه در زمينه تحليل تاريخی و حوزه اندیشه کارهای زيادی برای انجام دادن هست.


در سالهای اخیر تاريخ نگاری های محلی مشروطه نيز رشد قابل توجهی کرده اند. بعد از آن که هميشه تهران و تبريز و گيلان و قزوين و اصفهان قطب های جنبش مشروطیت دانسته می شدند، مورخان محلی بخش های ديگر ايران نيز به فکر يافتن و انتشار اسنادی از مشروطه خواهی افتاده اند.البته می دانیم محلی گرایی در جریان جنبش ملی مشروطیت کمترین جایگاهی نداشت و تمامی کوششها با وجود فرازها و فرودها ، یکسره نگاهی ملی و فرازی از تجلی ناسیونالیسم ایرانی بود. از این روست، واژه ملی به راستی زیبنده کوششهای ملت ایران در آن جنبش بود.هر میزان هم کسانی چون احمد فردید مشروطیت را «دفع فاسد به افسد» دانسته و آن را جنبشی «فراماسون‌زده» و «یهودی‌زده» قلمداد کنند و برخی از ارج روشنفکران بکاهند، بسیاری از مطالبات آن جنبش ملی جایگاه درخور خود را حفظ کرده و نشان از مطالبه محوری ملت ایران دارد که سعی کرد جایگاه خود را از رعیت تکلیف مدار به شهروند حق دار ارتقا دهد.

افشین جعفرزاده

۱۴ امرداد ۱۴۰۲

جستار در اینستاگرام:

https://www.instagram.com/p/CviX5dVJAAc/?igshid=MzRlODBiNWFlZA==




Report Page