مقایسه تعریف سنت از دیدگاه گیدنز وسایر جامعه شناسان
منظورماکس وبرازسنت:احساسات وباورهایی است که ازنسلی به
نسل دیگرمنتقل میشود.ازاینرو راهنمای جوامع سنتی گذشته
انهاست.اعضای این جوامع(درست)یا(معقول)بودن اعمال
ورفتارشان رابراساس طولانی بودن زمانی ارزیابی می
کنندکه آن
اعمال مورد قبول جامعه بوده است.درصورتی که جوامع
اعمال خودرا
براساس عقل ارزیابی میکنند.
مشخصات کتاب:
عضدانلو,حمید,اغزال,تهران,1384 ,2200نسخه, صفحه:369
مقایسه نقد گیدنزوماکس وبر
سنت ازدیدگاه وبرتنها به باورهایی اشاره میکند که
ازنسلی به
نسلدیگرقابل انتقالاست.درصورتی که دردیدگاه گیدنزسنت
دارای
چهارویژگی مهم است.
اول:درگیررسوم است.
دوم:سنت جمعی است
سوم:سنت میتواند برای مردم همانندکاهنی باشد که مسایل
رمزآلود
را توضیح دهد.
چهارم:سنت باهویت افراد درگیراست.
میتوان گفت در نظروبر قابل انتقال از نسلی به نسل
دیگربه جمعی
بودن آن اشاره میکند.درنظرگیدنز بعضی سنتهاتاریخ خیلی
طولانی
ندارند درصورتی که وبربه مدت زمان طولانی اشاره می کند.
واژه
هايي وجود دارند كه به علت كثرت استعمال معناي آنها بديهي فرض مي شوند اين واژه ها عموما
از نظر معنا پر ابهام مي مانند و هيچ گاه به طور مشخص تعريف نمي شوند سنت
را بايد از اين قبيل واژه ها دانست مشكل بحث سنت نسبت به موضوعات ديگر
عموما ناچيز است امري كه گيدنزبه آن صحه نهاد عدم توافق بر سر معاني واژه
سنت تا آنجا است كه يك فيلسوف آمريكايي در مورد سنت مي گويد (اين
واژه مثل آكاردئوني است كه هر كس مي تواند با آن چندين موسيقي
بنوازد) بدين ترتيب ما در اينجا با تنوعي از آرا روبرو ايم .اوكشات
ضمن نقد عقل گرايي ابزاريي(در معناي وبري آن) برتمسك به سنت ها تاكيد دارد از
نظر او عقل گرا به جاي آن كه درستي و يكپارچگي و اقتدار سنت را بپذيزد مشغول
اين عمل مخاطره آميز و فساد آور مي شود كه جهان را در ذهن خويش
به نظم و ترتيب مي چينند و از ميان همه اعمال بهتزين را برگزيند كه
اين بار در نزد اوكشات سنت در پيوند با پذيرش جهان به آن صورت كه هست و نه به صورت
باز آفريني ذهني (انساني )آن تجلي مي كند.از درك اوكشاتي مفهوم سنت
تا رسيدن به نظريه عقلاني سنت در نزد پوپر نبايد راه چنداني باشد
هر چند كه بايد عيار محافظه كاري پوپر را كمتر از اوكشات در نظر گرفت
نظريه عقلاني سنت كه توسط پوپر ارائه گرديده باعث شده است تا او در عين آن
كه به عنوان صادق ترين فرزند روشنفكري وشجاع ترين و
راسخ ترين مدافع مدرنيته معرفي شود . از سنت ها گريزان نباشد و به تقابل سنت
مدرنيته به عنوان دو قطب مخالف باور نداشته باشد در اينجا مي توان تعاريفي در
مورد سنت و امور سنتي داشته باشيم سنت
در خود نوعي تعلق به زمان گذشته را دارد خواه گذشته دور خواه گذشته نزديك- سنت
برانگيزنده ي نوعي احترام است و در خود شكوه و عظمتي را مستتر گاه تا مرز
تقدس پيش رود. سنت
و امور سنت به نوعي در شخص احساس برتر بودن مي كند و خود را به عنوان اموري ابدي ازلي
القا مي كند .سنت در برابر تغيير نسبتا مقاوم است و محافظه كارانه به امور
مي نگرد .
افشار كهن,جواد, 1353 باز خواني جامعه شناختي سنت گرايي وتجدد طلبي در ايران بین دو انقلاب,تهران
آوا
نو13, صفحه90به بعد.
(کیامهر اورنگ)