نمایش پست‌هایی که براساس ارتباط با عبارت جستجوی ترور مرتب شده‌اند. مرتب سازی براساس تاریخ نمایش تمام پست‌ها
نمایش پست‌هایی که براساس ارتباط با عبارت جستجوی ترور مرتب شده‌اند. مرتب سازی براساس تاریخ نمایش تمام پست‌ها

۱۳۹۲ آبان ۲۱, سه‌شنبه

ابهامات و نکاتی پیرامون ترور میرشمس‌الدین پورباقری, مجتبی احمدی , صفدر رحمت‌آبادی و موسی نوری قلعه‌نو


 با توجه به اخبار موجود تا امروز 3 شنبه 12.11.2013 ابهاماتی پیرامون ترور میرشمس‌الدین پورباقری عضو هیئت مدیره شهر جدید پرند و شهردار اسبق انزلی و لاهیجان
, ترور مجتبی احمدی فرمانده جنگ سایبری رژیم

,ترور صفدر رحمت‌آبادی معاون پارلمانی وزارت صنعت، معدن و تجارت
, موسی نوری قلعه‌نو دادستان زابل
وجود دارد .
پس از آنکه سازمان ارتجاعی اسلامگرایان موسوم به جیش العدل ترور موسی نوری قلعه نو دادستان رژیم جنایتکاردر زابل را به عهده گرفت و ادعا کرد که فیلم عملیات بزودی در دسترس رسانه ها قرار خواهد گرفت این ادعا می توانست در آن روز موقتا مورد قبول واقع شود تا زمانی که اخبار و اطلاعات جدیدی به رسانه ها نرسیده باشد و اتفاقات جدیدی به وقوع نپیوسته باشد.
 منصور حقیقت‌پور نایب رییس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی در گفت‌وگو‌یی تاکید کرد که حادثه ترور دادستان زابل هیچ ارتباطی به موضوع سراوان ندارد و به دلایل غیرسیاسی این کار انجام شده است.
 بعد از ترور زابل 2 ترور دیگر نیز صورت گرفته است یعنی ترور صفدر رحمت‌آبادی معاون پارلمانی وزارت صنعت، معدن و تجارت و ترور میرشمس‌الدین پورباقری عضو هیئت مدیره شهر جدید پرند و شهردار اسبق انزلی و لاهیجان و قبل از ترور زابل نیز ترور پاسدار مجتبی احمدی در کرج صورت پذیرفته بود .
نکته اشتراک ادعای رژیم در هر 4 مورد تاکید بر عدم ترور سیاسی بوده است و اینکه اساسا قتل ها غیر سیاسی بوده اند اتفاقا اینجا است که ابهامات بیشتری ایجاد می کند که چطور کشته شدن 4 مقام دولتی با انگیزه غیرسیاسی صورت گرفته است ?
نکته مشترک دیگر گویا در هر 4 ترور بودن آنها در ماشین های خود هنگام ترور بوده است و در 3 مورد با اسلحه و 1 مورد با چاقو قتل صورت گرفته است
اگر اظهارات رژیم را تا اینجا درنظر بگیریم ظاهرا در 2 مورد بجز ترور زابل قاتل یا قاتلین مقامات رژیم را غافلگیر نکردند و به زبانی دیگر آشنا بوده اند و در مورد پاسدار مجتبی احمدی رژیم بسیار ضد و نقیض برخورد کرد و در این رابطه با 3 مورد دیگر مشخص نشد که بالاخره به کدامیک شبیه بوده است?

از این 4 قتل 2 قتل در کرج صورت گرفته است.یعنی ترور مجتبی احمدی و ترور شمس‌الدین پورباقری و یکی زابل و یکی در تهران و در رابطه با همین خبر یکی از کاربران بالاترین می نویسد  : " احتمال می دهید که افرادی که ترور شده اند، وجه مشترکشان چه هست؟ پاسداری که در کرج کشته شد را نمی دانم ولی این دو نفر دیگر، حکومتی های برآمده از قومیت های غیر فارس هستند. شاید هم نفرات را بدون دلیل خاص انتخاب می کنند جهت وحشت آفرینی"
با توجه به اطلاعات رسانه ای تا کنونی به باور من این ترورها یا بخشی از آن به احتمال زیاد کار خود باندهای مافیایی حکومت است و مربوط به جنگ قدرت درونی حاکمیت می باشد که البته حوادث و اخبار آینده هر چه بیشتر می تواند تحلیل ما را به واقعیت نزدیکترکند.

نظام جلالی 12.11.2013


۱۳۹۲ آبان ۱۹, یکشنبه

احتمال ارتباط مابین ترور پاسدارمجتبی احمدی با ترور صفدر رحمت‌آبادی معاون پارلمانی وزارت صنعت



صفدر رحمت‌آبادی معاون پارلمانی وزارت صنعت، معدن و تجارت بود. او در تیرماه 1390 از سوی مهدی غضنفری، وزیر وقت صنعت به عنوان معاون پارلمانی وزارت صنعت منصوب شد و در آغاز کار دولت یازدهم و وزارت محمدرضا نعمت زاده، نیز معاون پارلمانی وزارت صنعت، معدن و تجارت بود

 صفدر رحمت آبادی معاون هماهنگی و امور مجلس وزارت صنعت ، معدن و تجارت در آبان سال 1391 می گوید :" تعامل بین قوای سه گانه بستر مناسبی برای فعالیت اقتصادی در كشور فراهم می كند :
 گردهمائی سراسری مدیران سازمانهای صنعت ، معدن و تجارت استانها با حضور دكتر غضنفری ، جمعی از معاونان ومدیران سازمانهای صنعت ، معدن و تجارت استانها برگزار شد. وی ضمن تاكید بر ضرورت تعامل و تفاهم میان قوای سه گانه كشور گفت : هماهنگی قوای مقننه و مجریه می تواند بستر مناسبی برای فعالیتهای اقتصادی فراهم نماید .امروز ما در مقابل دشمنی كار می كنیم كه همه امكانات را دارد و تحریم های سنگینی را بركشور ما تحمیل كرده است ، راه برون رفت از مشكلات موجود همانگونه كه مقام معظم رهبری گفته است، اقتصاد مقاومتی می باشد واین هدف جز در سایه همكاری سه قوه ، وجود مجریان كارآمد و ناظران متخصص در نهادها ی نظارتی امكان پذیر نیست . "

به گزارش ایرنا صفدر رحمت‌آبادی، معاون پارلمانی وزارت صنعت، معدن و تجارت در شبانگاه روز یکشنبه 10 نوامبر / 19 آبان 1392  در میدان سبلان، ابتدای خیابان گلبرگ تهران منطقه نارمک ترور شد و در دم جان باخت .بر اساس این گزارش یک تیر به سینه و یک تیر به سر او شلیک شده است.یکی از ماموران پلیس حاضر در محل حادثه گفته است: «بررسی‌ها نشان می دهد دو گلوله از داخل خودرو به مقتول شلیک شده است. با توجه به پیدا شدن پوکه‌های دو گلوله در داخل خودرو، به احتمال قوی ضارب در داخل خودرو در حال گفت‌وگو با آقای رحمت‌آبادی بوده است.» آن‌طور که این مامور پلیس گفته است: «هیچ اثری از درگیری و ضرب و شتم در محل سوءقصد مشاهده نشده است.»

 به گزارش خبرگزاری مهر" حدود ساعت ۲۱ و ۱۵ دقیقه یک‌شنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۲ وقوع این قتل در خیابان گلبرگ تهران به پلیس اطلاع داده شده است. جسد صفدر رحمت آبادی در داخل خودروی پژو پارس آبی رنگ از سوی عابران کشف شده بود."

 با توجه به اینکه تازه چند ساعتی از خبر ترور صفدر رحمت‌آبادی معاون پارلمانی وزارت صنعت، معدن و تجارت می گذرد بنابراین تحلیل دست های پشت پرده آن با توجه به اخباری که با سیستم قطره چکانی از سوی خبرگزاریهای رژیم منتشر می شود کار آسانی نیست اما من تا الان احتمال می دهم که این ترور ارتباطی با ترور دادستان زابل یا حمله به پاسگاه سراوان که توسط جریان ارتجاعی اسلامی جیش العدل صورت گرفت ندارد بلکه بیشتر احتمال ارتباطی با ترور "پاسدار مجتبی احمدی فرمانده ارتش سایبری"دارد.

 رئیس پلیس امنیت تهران: احتمالا قتل رخ داده نه ترور

"سرهنگ علیرضا محرابی، رئیس پلیس امنیت تهران بزرگ نیز در گفت‌وگو با خبرنگار اجتماعی تسنیم درباره قتل صفدر رحمت‌آبادی معاون پارلمانی وزیر صنعت اظهار داشت: احتمالاً قتل آقای رحمت‌آبادی با انگیزه‌های شخصی رخ داده است و موضوع ترور و مسائل سیاسی در کار نبوده است."

از آنجائیکه دقیقا در ترور پاسدار مجتبی احمدی نیز روابط عمومی "سپاه امام حسن مجتبی استان البرز" با انتشار اطلاعیه‌ای مرگ یکی از کارکنان سپاه این استان را "حادثه‌ای ناگوار" خواند . در این اطلاعیه همچنین از به‌ کار بردن اصطلاح «ترور» خودداری شده و به جای آن تاکید می‌شود که «حادثه‌ای ناگوار برای یکی از کارکنان سپاه امام حسن مجتبی» رخ داده است. 

از آنجائیکه این 2 ترور یکی در تهران و دیگری در کرج رخ داده است و رژیم فورا و با عجله طی چند ساعت هر دو مورد را نه ترور بلکه قتل و غیر سیاسی عنوان کرده بنابراین این دو ظن و گمان را ایجاد می کند که یکی می تواند این ترور درون گروهی بوده باشد و خود باند های مافیایی قدرت در آن دست داشته باشند و در واقع یک درگیری درون حاکمیتی بوده است یا اینکه این قتل سیاسی توسط مخالفین و مردم صورت گرفته است و برای اینکه اقتدار پوشالی رژیم نزد افکار عمومی آسیب نبیند سیاسی بودن قتل را منکر می شوند و می دانند که اگر قتل را سیاسی معرفی کنند باید به شدت پیگیر آن شوند و اگر باندهای خود رژیم زده باشند که با عوامل آن باید علنا در بیفتند و اگر هم توسط مخالفین نظام کشته شده باشد و نتوانند جلوی ادامه قتل ها را بگیرند در نتیجه مردم به پوشالی بودن دستگاه های امنیتی رژیم پی می برند و ترسشان می ریزد برای همین می خواهند قضیه را شخصی جلوه دهند اما ادامه احتمالی این قتل ها در آینده کارایی این سیاست رژیم را از بین می برد اما رژیم تلاش خواهد کرد که بگوید بین اینگونه قتل ها ارتباطی نیست اما همیشه نمی تواند بگوید شخصی و غیرسیاسی بوده است. 

البته احتمال اینکه ترور توسط خود باندهای مافیایی حکومت بوده باشد بسیار بیشتر است. 

لینک خبر جدید مرتبط   :

قتل دو مقام دولتی در اتومبیل‌شان به فاصله سه روز

نظام جلالی 11.11.2013

 

۱۳۹۰ مرداد ۱, شنبه

آیا ترور دانشمند هسته ای توسط باند مافیایی خامنه ای صورت گرفته است یا باند جریان انحرافی


بر خلاف آنچه که رژیم از هم اکنون و ساعاتی بعد از انتشار خبر تلاش می کند که ترور امروز را نیز به موساد ارتباط دهد اما علنی شدن اختلافات و درگیری ها مابین باند مافیایی رهبری و باند مافیایی احمدی نژاد پس این احتمال نیز وجود دارد که ترور داریوش رضائی نژاد با درگیری های باند های مافیایی حکومت در ارتباط بوده باشد و یا اینکه رژیم با ترورهای اخیر مانند کشتن روح‌اله داداشی و ترور داریوش رضائی نژاد اهداف مشخصی را دنبال می کند و بعید نیست که سرچشمه هر 2 قتل در خود نهاد های امنیتی حاکمیت باشد که به منظوررسیدن به اهدافی صورت می گیرد.
به نوشته سایت آینده با ترور یك دانشمند هسته ای دیگر از دانشگاه شهید بهشتی، بعد از شهادت مسعود علیمحمدی، مجید شهریاری و ترور ناكام فریدون عباسی، چهارمین مورد از ترورهای هدفمند علیه برنامه هسته‌ای كشورمان انجام شد.
به گزارش خبرنگار آینده دانشمند مذكور كه دكتر داریوش رضایی‌نژاد نام دارد، در موضوعات مربوط به انرژی هسته ای فعالیت می كرده است و براثر ترور امروز در مقابل منزلش به شهادت رسیده است.
طبق اطلاعات رسیده، همسر آن شهید نیز به شدت مجروح شده و در بیمارستان است.
وی عصر امروز هنگام خروج از منزل خود به دست عواملی ناشناس كه سوار بر یك موتور سیكلت بودند بعد از شلیك گلوله در خیابان بنی‌هاشم خیابان خادم رضائیان به شهادت رسید و همسر وی نیز بر اثر اصابت گلوله مجروح شد.
در برخی رسانه ها نام داریوش رضایی مطرح شده كه وی بعنوان متخصص راكتور هسته ای در مراسم روز انرژی هسته ای سخنرانی كرده است این فرد عضو هیات علمی دانشگاه محققق اردبیلی مطرح شده  است.
بر اساس گزارشات اعلام شده این شخص دكترای فیزیك داشته و استاد دانشگاه بوده است.
وی در سال 1344 در روستای اوچبلاغ اردبیل متولد شد. دوره دبیرستان را در شهر تهران در دبیرستان نمونه مردمی شریعتی (تهرانپارس) به اتمام رساند. در سال 1367 جهت تحصیل در رشته فیزیك كاربردی وارد دانشگاه تبریز شد. پس از اتمام دوره كارشناسی در سال 1372 وارد دانشگاه صنعتی امیركبیر (پلی تكنیك) شد و در رشته مهندسی هسته ای (گرایش مهندس راكتور) در این دانشگاه تحصیل كرد.

در حین تحصیل در مقطع كارشناسی ارشد از اعطای بورس تحصیلی وزارت علوم تحقیقات و فناوری برخوردارشد.


پایان نامه مقطع كارشناسی ارشد خود در زمینه فیزیك نوترون در سازمان انرژی اتمی ایران در بخش راكتور گذراند. پس از اتمام دوره كارشناسی ارشد در سال 1375برای انجام تعهد بورسیه به عنوان عضو هیات علمی در دانشگاه محقق اردبیلی شروع بكار كرد.
 پس از ورود موساد به كشور و ترور شهید علیمحمدی كارشناسان نسبت به احتمال ترور دانشمندان دیگر هسته ای كشور هشدار داده بودند و خواستار مجازات اعدام مجید فشی یكی از عوامل اجرایی ترور در محل حادثه شده بودند.

۱۳۹۱ دی ۲۱, پنجشنبه

دلایلی بر احتمال همکاری مشترک نهاد های امنیتی دو دولت ایران و ترکیه در ترور 3 زن عضو پ.ک.ک

منبع عکس سایت هاولاتی

بررسی همه احتمالات و نظریه های مربوط به نیروهای سیاسی دخیل در پشت ترور سه زن کرد عضو پ.ک.ک  که روز چهارشنبه در پاریس پایتخت فرانسه به ضرب گلوله کشته شده اند نکته ای است که در حال حاضر که تازه یکروز از ترور می گذرد کمی دشوار است .افرادی ناشناس در پاریس، چهارشنبه شب وارد ساختمان مرکز اطلاع رسانی کردستان، وابسته به حزب کارگران کردستان ترکیه، پ کا کا، شده و سه زن از اعضای این حزب را به ضرب گلوله به قتل رساندند.

«سکینه جانسیز» از بنیانگذاران حزب کارگران کردستان، «فیدان دوغان» نماینده گروه سیاسی «کنگره ملی کردستان» در پاریس ومسئول مذاکره با اتحادیه اروپا و «لیلا سولماز» نماینده زنان پ‌.کا‌.کا در روابط دیپلماتیک بود.

فیدان دوغان، یکی از زنان به قتل رسیده ۳۲ سال داشت و در مرکز اطلاعات کردها در پاریس مشغول به کار بود.
در همین حال گفته شده لیلا سولماز، نفر سوم با ملیت بلژیکی از نمایندگان کنگره کردستان بوده است.

 نکته مهم آن است که چنین حزبی که در لیست گروه های تروریستی ترکیه، اتحادیه اروپا و آمریکا است و یک سازمان تروریستی بین‌المللی می‌دانند و همیشه تحت کنترل امنیتی بوده به همین راحتی اعضای شناخته شده و مهمش در ساختمان  شماره ۱۴۷، مرکز «اطلاع رسانی کردستان» واقع در خیابان لافایت منطقه دهم پاریس،ترور شوند?درواقع این چنین حزبی همیشه تحت نظر دستگاه های امنیتی غرب مخصوصا فرانسه هستند چراکه در لیست تروریستی قرار دارند و افراد بخش رهبری آن همیشه بیشتر از همه تحت نظر و کنترل نهاد های امنیتی هستند و ساختمانهای علنی و شناخته شده قاعدتا دارای دوربین نامحسوس و پیشرفته و وسائل پیشرفته استراق سمع از داخل یا خارج از ساختمان هستند.

تا کنون سایت هایی مانند خبر آنلاین وابسته به علی لاریجانی  و مقاماتی از دولت ترکیه تلاش کرده اند که این ترور را یک تسویه حساب درونی در پ.ک.ک بدانند که همین امر این شک را ایجاد می کند که چرا با این عجله دو دولت ترکیه و ایران با این سرعت هر دو به یک نتیجه رسیده اند?چرا وقتی بحث احتمالات مطرح می شود هر دو دولت فقط بر یک احتمال تاکید می ورزند ?در حالی که می تواند این ترور کار مشترک دو دولت ایران و ترکیه بوده باشد هر چند که احتمال دیگر می تواند کار فاشیستهای ترکیه بوده باشد اما از آنجائیکه هر دو دولت بر یک احتمال تاکید می ورزند بعید نیست که این ترور کار مشترک دو دولت بوده باشد و هر گاه افراد و چهر ه های مهم اپوزیسیون دیگر کشور ها در خارج ترور شده اند رد پای تروریسم دولتی را می توان یافت در واقع این دولتها هستند که چشم خود را بر ترور دولتی می بندند و زمینه ترور را فراهم می کنند و دستگاه های امنیتی دولتها با یکدیگر همکاری می کنند.

 سایت مهر در مطلب یک هفته پیش خود در مورد همکاری های امنیتی دو دولت ایران و ترکیه در مورد پ . ک . ک نوشت: مقامات ترک قدردان ایران در مبارزه با پ ک ک هستند/ سوریه مانع روابط نیست. 

"سفیر جمهوری اسلامی ایران در ترکیه گفت: در زمینه مبارزه با تروریسم به خصوص گروه «پ ک ک »، بهترین روابط را با دولت ترکیه داریم و از این بابت از طرف ایران هیچ کاستی و رابطه با اطلاع رسانی و مراوده با مقامات ترک وجود ندارد و مقامات ترکیه نیز از این نوع همکاری در رابطه با مسائل «پ ک ک » تشکر و قدردانی داشته اند . بهمن حسین پور ، سفیر جمهوری اسلامی ایران در ترکیه در گفتگو با خبرنگار مهر درباره اظهارات وزیر کشور ترکیه درباره رابطه ایران با «پ ک ک» گفت: روابط رو به گسترش ایران و ترکیه امسال به بالاترین حجم خود رسیده و این گسترش روابط در همه بخش ها از جمله روابط امنیتی کشور نیز تأثیرگذار بوده است .
 وی با اشاره به اینکه براساس اسناد و مدارک ایران و ترکیه در حال حاضر بهترین روابط امنیتی را با یکدیگر دارند، افزود: ترکیه یک دستگاه امنیتی به نام «میت» که همتای وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران است ، دارد که به طور مرتب و در سطح عالی و کارشناسی با ایران در حال مذاکره و گفتمان هستند و این روابط قطع نشده است و طرفین از نوع روابطی که دارند ابراز رضایت می کنند.

حسین پور با بیان قطعا بین وزارت کشور ودستگاه امنیتی ترکیه به لحاظ تعریف سازمانی تفاوت هایی وجود دارد، خاطرنشان کرد: با این وجود بر اساس شرح وظایف وزارت کشورهای ترکیه و ایران ، 5 اجلاس بر اساس توافقات قبلی برگزار می شود که در حال نوبت ادریس، شاهین وزیر کشور ترکیه است که به ایران سفر کند و با وجود آنکه از وی دعوت شده  ، هنوز زمان سفر خود را تعیین نکرده است.
سفیر جمهوری اسلامی ایران درآنکارا ادامه داد: جلسه در سطح وزرا که باید هر دو سال یک بار برگزار شود، اجلاس در سطح قائم مقام وزرا، اجلاس مدیران کل امنیتی، فرماندهان نظامی مناطق مرزی و هیأت های استان های مرزی ؛ 5 اجلاسی است که در حوزه شرح وظایف وزارت کشور دو کشور برگزار می شود. گاهی اوقات این اجلاس ها در زمان تعیین شده و گاهی اوقات نیز با تأخیر برگزار می شود.
وی با اشاره به اینکه در چارچوب وظایف وزارت خانه های دو کشور روابط و گفتمان تنگاتنگی داریم، تصریح کرد: دو ماه پیش در استان آگوی اجلاس استانی برگزار کردیم و مقامات استانی و امنیت در این سفر حضور داشتند و در مورد مسائل مرزی گفتگو کردیم و حتی به اتفاق وزیر توسعه ترکیه به نقطه صفر مرزی رفتیم.
حسین پور با بیان اینکه در چارچوب امنیت در حوزه اختیارات وزارت کشور بهترین نوع همکاری را داریم ، اظهار داشت: در زمینه مبارزه با تروریسم که همانا «پ ک ک » است ، بهترین روابط را با دولت ترکیه داریم و از این بابت از طرف ایران هیچ کاستی در رابطه با اطلاع رسانی و مراوده با مقامات ترک وجود ندارد و مقامات ترکیه نیز از این نوع همکاری در رابطه با مسائل «پ ک ک » تشکر و قدردانی داشته اند و نمونه آن ترددهایی است که بین مقامات دو کشو ر در طول چند سال اخیر وجود داشته است و امیدواریم در آینده نیز ادامه داشته باشد.
وی ادامه داد: البته برخی از رسانه ها در ترکیه هستند که از بیرون این کشور هدایت می شوند و منابع مالی آنها از خارج تأمین می شود و این رسانه ها بر علیه دولت ترکیه و ایران مطالبی را منتشر می کنند که به آنها اهمیت نمی دهیم .
سفیر جمهوری اسلامی ایران در آنکارا همچنین درباره مسئله سوریه و تأثیر اختلافات در این زمینه در روابط دو کشور به نقشی که  سفارتخانه ها در دوری و نزدیکی دو کشور دارند، اشاره کرد و گفت: آنچه مسلم است ما با ترکیه اختلاف نظر و سلیقه داریم.
وی ادامه داد: البته در بخش اعظمی از مسئله سوریه  با دولت ترکیه  وحدت نظر داریم وتنها در بخش نهایی مسئله است که برادران ترکیه مشکل داریم و آن هم موضوع انتقال قدرت در سوریه است .
حسین پور خاطرنشان کرد:مسیر مورد نظر جمهوری اسلامی ایران در سوریه در چارچوب دموکراسی است و در مورد آنچه که دوستان دیگر از جمله در ترکیه مطرح می کنند توجیهی پیدا نمی کنیم .
وی با اشاره به اینکه آنها شرط گذاشته اند که اسد حتما برکنار شود، گفت: ما معتقدیم اسد رئیس دولت سوریه است و به ما ارتباطی ندارد که مردم اسد را می خواهند یا خیر، پیشنهاد ما این است که برای آنکه به این هدف برسیم که هر فرد یک رأی داشته باشد باید شرایطی را فراهم کنیم که انتخابات برگزار شود و ملت سوریه به هر کسی که می خواهند رأی بدهند .
حسین پور تأکید کرد: ما با کشتار و درگیری و هرچیزی که مردم سوریه را تحت فشار قرار داده ، باعث عذاب و سرگردانی آنها شود ، مخالفیم . در این بخش با دولت ترکیه هم نظریم اما در بخش نهایی مقداری اختلاف نظر داریم.
وی ادامه داد: ما دیپلمات ها برای این کار آمده ایم که رایزنی و تفاهم ایجاد کنیم و کاری که بنده به عنوان سفیر در 20 ماه گذشته انجام داده ام این بوده است که رفت و آمد هیأت ها را توسعه دهم .
سفیر جمهوری اسلامی ایران در ترکیه با بیان اینکه نمی توان تأثیر سوریه بر روابط ایران و ترکیه را  کتمان کرد ، بیان کرد: اما گسترش روابط در 4 سال گذشته بسیار زیاد بوده است و امسال حتی از دوران عثمانی نیز حجم روابط بیشتر شده و به بالای 21 میلیارد دلار رسیده است. اجازه ندادیم که اختلاف ها روی بخش های دیگر تأثیری بگذارد.
وی ادامه داد: تردد ها ادامه دارد و تقریبا هر هفته هیأت هایی از سطوح مختلف به دو کشور سفر می کنند و در مسائل امنیت ، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی ، توریسم و بازرگانی اختلافی نداریم . اجازه داده نخواهد شد که کسی مانع روابط ایران و ترکیه شود . "

به نوشته رادیو فردا به گزارش آسوشیتد پرس، حسین چلیک، از مقامات ارشد حزب حاکم ترکیه، احتمال داد که این جنایت ناشی از اختلافات داخلی در حزب « پ ک ک » باشد. 

به نوشته ایرو نیوز: رجب طیب اردوغان، نخست وزیر ترکیه نیز که به آفریقا سفر کرده است، با شرکت در یک کنفراس مطبوعاتی در سنگال تاکید کرد: «این اقدام می‌تواند یک تسویه حساب داخل باشد. ما همیشه گفته‌ایم که با هر گونه تروریسم مبارزه می‌کنیم. ما می خواهیم در این راه به نتیجه برسیم، اما نباید فراموش کرد که افرادی هستند که از پیشرفت در گفتگوهای صلح راضی نیستند. این قتل‌ها می‌تواند اقدامی تحریک آمیز از سوی آن‌ها باشد.» و آتیلا ساندیکله، رئیس موسسه مطالعات استراتژیک در استانبول می‌گوید: «پ‌کاکا به یک سازمان دنباله روی منافع مادی و همزمان به سازمانی تروریستی تبدیل شده است که قالباّ مخالفانشان را از میان بر می‌دارند، یعنی اگر عده‌ای حتی در درون حزب وجود داشته باشد که با تصمیمات رهبران همراهی نکنند، از میان برداشته می‌شود.» 

 سایت خبر آنلاین وابسته به علی لاریجانی نوشت:

اولین محصول مذاکرات ترکیه با اوجالان/ انتشار تصاویر ۳ فعال زن پ.ک.ک ترور شده در فرانسه

 "این ترور آن هم در پایتخت یکی از بزرگترین کشورهای اروپایی درست همزمان با رایزنی های ترکیه با عبدالله اوج الان بسیار معنی دار است و اولین احتمالی که می توان درباره آن مطرح کرد تصفیه عوامل تندرو این حزب است که در این گروه تاثیرگذار هستند. در صورت درستی این احتمال به نظر می رسد افراد دیگری نیز در لیست ترور باشند."

 

 

۱۳۸۹ آذر ۸, دوشنبه

تحلیل سیاسی دست پشت پرده چند انفجار در تهران و سوء قصد به جان دو استاد فیزیک در آستانه ۱۶ آذر



امروز يک استاد دانشگاه را در بلوار ارتش و استاد دانشگاه ديگر را در مقابل دانشگاه شهيد بهشتی ترور كردند. هر دو استاد به يک شيوه اما در محل‌های جداگانه کشته شدند . استاد شهرياری در بلوار نيروی زمينی بلافاصله و درجا کشته شد و استاد عباسی با همين شيوه در مقابل دانشگاه شهيد بهشتی ترور شد و از شدت سانحه پس از انتقال در بيمارستان کشته شد. ترور های حرفه ای صورت گرفته که به صورت چسباندن بمب به اتومبیل توسط موتور سواران در حال حرکت بوده است فقط می تواند کار افراد حرفه ای و آموزش دیده ماموران امنیتی و نظامی ویژه باشد . مکانیزم اقدام تروریست ها به این شکل بود ه که موتور سواران تروریست نزدیک خودروی حامل استاد شده و با چسباندن یک بمب به ماشین از آن فاصله گرفته و سپس خودرو را منفجر می کردند. از طرفی اینگونه اقدامات فضای مناسب را برای هر چه بیشتر امنیتی کردن تهران و دانشگاه ها در آستانه ۱۶ آذر را به رژیم می دهد. سال گذشته نیز در همین روزها دكتر علی محمدی، استاد فیزیك دانشگاه تهران با كار گذاشته شدن بمب در یك موتورسیكلت كنار خودروش ترور شد . در ماه های اخیر هم دو پزشك و استاد علوم پزشكی ترور شدند . انحلال ناگهانی دانشگاه علوم پزشکی ایران و دلایل آن را نیز باید مورد توجه قرار داد.
(مدیر کل وزارتی وزارت بهداشت و درمان درباره" دلیل این انحلال تاریخی" گفت:" پس از انتزاع کرج از استان تهران و تشکیل استان البرز، بخشهای مهمی از مراکز و شبکه بهداشت و درمان که تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی ایران بود از این دانشگاه منفک شد. همچنین زمینه انتقال بخشی از کارمندان از تهران فراهم می شود".
بنا به اظهارات حسن آقاجانی این تصمیم در راستای ابلاغ معاونت توسعه و مدیریت منابع انسانی ریاست جمهوری صورت گرفته است. به بیان دیگر، طرح خلوت سازی پایتخت که گفته می شود برای جلوگیری از مشکلاتی مانند تلفات زلزله احتمالی، خدمت رسانی بیشتر، عدم تمرکز نظام اداری و عدم متمرکز کردن رای دهندگان به کاندیدای رقیب دولت فعلی از سوی فروزنده، معاون منابع انسانی ریاست جمهوری مطرح شده بود، این بار بلای جان دانشگاه علوم پزشکی ایران شده است .
خاطر نشان می شود دانشگاه علوم پزشکی ایران با در اختیار داشتن 16 بیمارستان و بیش از 13 هزار نفر نیروی انسانی، جزء یکی از بزرگترین دانشگاه های علوم پزشکی کشور بود که با حکم روز جمعه مورخ 7 آبان وزیر بهداشت و درمان در دانشگاه های علوم پزشکی تهران و شهید بهشتی، ادغام شد.
دانشگاه علوم پزشکی منحله ایران، یکی از 3 دانشگاه ارائه دهنده خدمات بهداشتی و درمانی در تهران بزرگ بود که به مردم مناطق غرب تهران و شهرستانهای همجوار از جمله شهریار و کرج، خدمات رسانی می کرد.
این دانشگاه با در اختیار داشتن 16 بیمارستان، جزء یکی از بزرگترین دانشگاه های علوم پزشکی کشور بود که با حکم روز جمعه مورخ 7 آبان مرضیه وحید دستجردی، وزیر وقت بهداشت و درمان در دانشگاه های علوم پزشکی تهران و شهید بهشتی، ادغام شد ) بنابرین آیا به این وسیله (ترور ) نیز رژیم می خواهد موجبات رفتن استادان دانشگاه را از تهران فراهم کند ؟ چرا فقط استادان دانشگاه تهران ترور می شوند ؟ آیا حملات اخیر خامنه ای به مخالفان و اینکه بسيجيان خود را براي درگيري‌ها و چالش هاي آينده آماده کنند می تواند ربطی به ترور های اخیر داشته باشد که رژیم بخواهد از آن به عنوان بهانه و فرصتی برای سرکوب استفاده کند ؟
نظام جلالی 29.11.2010

۱۳۹۲ مهر ۱۰, چهارشنبه

سردرگمی نیروهای امنیتی رژیم در چگونگی انتشار خبر ترور پاسدار مجتبی احمدی

پس ازخبر ترور مجتبی احمدی فرمانده جنگ سایبری رژیم و یکی از فرماندهان نواحی سپاه استان البرز و دست پاچگی و سردرگمی نیروهای امنیتی رژیم در چگونگی انتشار خبر,  تا این ساعت بسیار تعجب برانگیز است . رژیمی که ادعای اقتدار می کند از چه چیزی هراسان است ?
 سپاه پاسداران ابتدا اخبار منتشره مبنی بر ترور یکی از کارکنان سپاه این استان را تکذیب کرد و فرهنگ نیوز نوشت :
"به گزارش سپاه نیوز روابط عمومی سپاه امام حسن مجتبی(ع) استان البرز اخبار منتشره مبنی بر ترور یکی از کارکنان سپاه این استان را تکذیب کرد و در اطلاعیهای برخی اخبار منتشر شده در رسانهها پیرامون ترور یکی از کارکنان سپاه در این استان را تکذیب و اعلام کرد: در پی بروز حادثه‌ای ناگوار برای یکی از کارکنان سپاه امام حسن مجتبی(ع) موضوع در حال بررسی است و علت اصلی حادثه و انگیزه ضارب یا ضاربین مشخص نشده است."
وقتی هم که  سپاه می پذیرد که یکی از فرماندهان سپاه  ترور شده است ولی باز هم از بردن نام کامل او خود داری می کنند و او را "م .الف" ازمسوولان یکی از نواحی سپاه امام حسن مجتبی استان البرز می نامند که با اصابت گلوله ترور شده است.
زمانی هم که یکی از اعضای «افسران جنگ نرم»
سوتی می دهد و نام او را که مجتبی احمدی است منتشر می کند مورد شماتت کاربر دیگر افسران جنگ نرم قرار می گیرد و کاربری به نام باولایت می نویسد:
"آقا جان چرا اسم این بابا رو منتشر میکنی.خود سپاه اسمش رو منتشر نکرده توی بیانیه ای که داده
بیا دست گلی که آب دادی رو ببین
سایت ضد انقلاب به خبر تو اشاره کرده" و کاربر دیگری به نام مرتضی صدرمی نویسد : "برادر اطلاعات خوب فردا که تشییع علنی بشه اسمشو همه میفهمن دیگه باهوش!" باولایت مجددا می نویسد : "تو اگر باهوش باشی باید بدونی که وقتی سپاه اسم نمیبره توی بیانیه یعنی یه مساله ای هست. دوما کی گفته فردا تشییعش هست.سوم اینکه وقتی مدیر افسران عکس خودش را با حاج قاسم توی هواپیما رو بزاره روی افسران از کاربرانش چه انتظاری میره"( در پایان مطلب قسمت پاینوشت می توانید این نظرات کاربران افسران جنگ نرم را بخوانید)

نکات مهمی که در سایت پایگاه عدالت خواهان گلستان منتشر شده یکی آن است که
وی از ماموران زبده سپاه استان بوده است و دیگر آنکه درحوزه جغرافیایی فعالیت خود بسیار فعال عمل میکرده است یعنی هم زبده بوده و هم فعال و سوم اینکه حوزه جغرافیایی فعالیت این مسوول سپاه پاسداران از حوزه های حساس استان البرز بشمار رفته و فعالیت های سازماندهی شده که آن را نویسندگان سایت عدالت خواهان فرقه ای و تیمی می نامند که دراین منطقه بارها گزارش شده است.

 سایت امنیتی البرز هم در این رابطه می نویسد:
" اخبار ضدو نقیض از کشف پیکر بی جان یک پاسدار

 کشف پیکر بی جان یکی از کارکنان سپاه در جنوب کرج موجب انتشار خبر ترور وی در ساعات پایانی هفته دفاع مقدس شد.

به گزارش خبرنگار البرز علیرغم انتشار خبر مذکور ازسوی خبرگزاری های رسمی کشور مبنی براینکه مقتول یک شنبه شب ناپدید و جسد وی صبح روز بعد کشف شده است ، پیگیریهای خبرنگار البرز نشان میدهد وی صبح روز دوشنبه ازمنزل خود درسلامت کامل خارج شده است و ساعتی بعد پیکر بی جان وی درحالیکه گلوله ای به ناحیه سینه او اصابت کرده کشف میشود.

اخبار ضدو نقیض دراین خصوص درحالی منتشر میشود که برخی نهادهای رسمی از روز گذشته با ارسال پیامکهایی از ترور وی توسط عوامل نامشخص خبر داده بودند.

واکنش سپاه : پیش داوری نکنید، درحال بررسی هستیم

این درحالیست که سپاه امام حسن مجتبی (ع) رسما با صدور اطلاعیه ای ازنامشخص بودن علت وقوع این حادثه خبرداه است .
روابط عمومی سپاه استان البرز با تکذیب پیش داوریها دراین خصوص اعلام کرده چگونگی وقوع این حادثه تلخ دردست بررسی بوده و هنوز علت اصلی حادثه و انگیزه ضارب یا ضاربین اطلاعی در دست نیست .

در این اطلاعیه آمده است: جزئیات دقیق و تکمیلی حادثه در اسرع وقت از طریق پایگاه اطلاع رسانی سپاه امام حسن مجتبی(ع) استان البرز به اطلاع عموم  خواهد رسید."



یکی از فرماندهان سپاه کرج ترور شد




"سایت امنیتی «البرز» وابسته به سپاه پاسداران از ترور یکی از فرماندهان نواحی سپاه استان البرز خبر داد.
این سایت روز سه‌شنبه (۹ مهر) به نقل از یک منبع مطلع نوشته که «م. الف» یک‌شنبه شب (هفتم مهر) ناپدید و پیکر وی روز دوشنبه (هشتم مهر) در یکی از مناطق شهر کرج پیدا شده است.
این فرد گفته است: «بر روی بدن وی اثر دو گلوله دیده می‌شود که با توجه به شکاف ایجاد شده٬ پیش بینی می‌شود او براثر شلیک یک سلاح کمری ترور شده باشد.»
یک منبع مطلع در پلیس کرج هم اظهار کرده که «براساس اطلاعات بدست آمده دو موتور سوار در یکی از مناطق جنوبی کرج به وی شلیک کرده‌اند.»



شبکه اجتماعی «افسران جنگ نرم»  نیز هویت کامل این فرمانده سپاه را مجتبی احمدی اعلام کرده است.
یکی از کاربران این شبکه اجتماعی دو تصویر از محل پیدا شدن پیکر مجتبی احمدی منتشر کرده و این محل را «محمدشهر» کرج اعلام کرده است."

پاینوشت: نظرات کاربران افسران جنگ نرم 

"بسیجی پاسدار شهید حاج مجتبی احمدی
 

تاریخ شهادت : 92/7/8
محل شهادت : محمدشهر کرج

  • h0914
    h0914

    گزارشو کامل کنید لطفا. زدنش؟ ماشین خودشه؟ اونجا چی کار می کرده؟ ماموریت بوده؟
  • saeed98
    saeed98
    بله با سلاح گرم زدنش!
    اونم ماشین خودشه!
  • yarabe
    yarabe
    خوب ماجرای شعادتش رو هم می نوشتی...
    اما در کل خوشا به سعادتش..
  • saeed98
    saeed98

    ببخشید نمیتونم بیشتر توضیح بدم اما فردا تشییع پیکرش است!
    ایشالله فردا بیشتر توضیح میدم!
  • yarabe
    yarabe

    انشاءالله... پس بحث امنیتیه...
  • h0914
    h0914
    خدا رحمتش کنه
  • esi25
    esi25

    متأسف شدیم شادی روحش صلوات
  • bavelayat
    bavelayat
    اقا جان چرا اسم این بابا رو منتشر میکنی.خود سپاه اسمش رو منتشر نکررده توی بیانیه ای که داده
    بیا دست گلی که اب دادی رو ببین
    سایت ضد انقلاب به خبر تو اشاره کرده
    www.ostanban.com/nod 
  • mortezasadr
    mortezasadr
     
    bavelayat
    برادر اطلاعات خوب فردا که تشییع علنی بشه اسمشو همه میفهمن دیگه باهوش!
  • bavelayat
    bavelayat
    تو اگر باهوش باشی باید بدونی که وقتی سپاه اسم نمیبره توی بیانیه یعنی یه مساله ای هست. دوما کی گفته فردا تشییعش هست.سوم اینکه وقتی مدیر افسران عکس خودش را با حاج قاسم توی هواپیما رو بزاره روی افسران از کاربرانش چه انتظاری میره
  • saeed98
    saeed98

    برادر من همین الان بالای هزار نفر دمه مسجد محل برای تشییع پیکر هستن این حرفارو هیچ وقت ندونسته نزن!!
    این شهید از رفقای خیلی خیلی نزدیک بنده بود!
  • shieh110
    shieh110

    اگه بدونی چه خوراکی دادی به ضدانقلاب با این لینکت ... :|
  • shieh110
    shieh110

    چندتا از متن های سایت های ضدانقلاب: andishehnovin.blogsp 
    taghato.net/article/ 

    با فیلترشکن باز بشن
  • fadaeyevelayat
    fadaeyevelayat

    من فیلترشکن ندارم
    لطفا از صفحه عکس بگیرید بزارید
  • yazahramadad
    yazahramadad

    ببخشید این لینک هیچیو ثابت نمیکنه
    اما از دیروز حداقل 10 سایت رسمی غیر رسمی با اسم و مشخصات مختلف با عکس هایی از تشییع پیکر آن فرد سخن گفتن!
  • shieh110
    shieh110

    جالبه اکثرشون گفتن سایت افسران جنگ نرم این خبر رو تایید کرده ... :|
    همین لینک یعنی !!!!
  • saeed98
    saeed98

    به این لینک سر بزنید! kamalemehr.ir/fa/new 
  • shieh110
    shieh110

    سایت های خبری که رفرنس دادن این خبر رو ... :| www.jpost.com/Middle 
    www.usatoday.com/sto 
    www.telegraph.co.uk/ 
    www.debka.com/newsup 
  • rezaei1374
    rezaei1374

    دوستان مراقب باشید andishehnovin.blogsp 

  • antisatanism


    antisatanism


    سلام
    خوبی آقا سعید؟
    اگه میشه ایمیلتو بده ادت کنم...

۱۳۹۲ مهر ۱۱, پنجشنبه

سئوالات و نکاتی ابهام آمیز در عملکرد رژیم پس از ترور مجتبی احمدی " مسئول اطلاعات یکی از نواحی سپاه کرج "



 عملکرد رژیم پس از ترور پاسدار مجتبی احمدی که به نوشته تسنیم  ( وابسته به سازمان اطلاعات سپاه پاسداران و نزدیک به سپاه قدس-شاخه برون مرزی سپاه ),  پاسدار مجتبی احمدی مسئول اطلاعات یکی از نواحی سپاه شهرستان کرج و فرمانده ستاد جنگ سایبری و یکی از فرماندهان نواحی سپاه استان البرز بوده است ,سئوال برانگیز و ابهام آمیز است?!

در یک خبر سایت های رژیم مجتبی احمدی صبح دوشنبه (۳۰ سپتامبر / ۸ مهر) به قصد رفتن به محل کار از منزل خارج و جسد وی ساعتی بعد در جنوب کرج پیدا شده است.
و در یک خبر دیگر “سایت خبری و امنیتی البرز” در کرج می افزاید مجتبی احمدی یکشنبه شب گذشته ناپدید شده و روز بعد جسد وی که مورد هدف دو گلوله قرار گرفته بود ،پیدا شده است.
 روابط عمومی "سپاه امام حسن مجتبی استان البرز" با انتشار اطلاعیه‌ای مرگ یکی از کارکنان سپاه این استان را "حادثه‌ای ناگوار" خوانده که ابعاد آن در دست بررسی است. مقتول "فرمانده ستاد جنگ سایبری" ایران معرفی شده بود. 

 در رابطه با کشته شدن فردی مهم از ارگان های سرکوبگر جمهوری اسلامی و چگونگی برخورد رژیم با این ترور, سئوالات و ابهاماتی وجود دارد و مهمترین سئوالات و ابهامات این است که :
1 - چرا این چنین به سرعت جسد سردار پاسدار صبح روز 4 شنبه دفن شده است قبل از آنکه تحقیقات به پایان برسد? 
 2- چرا تلاش کردند که هر چه قضیه بی سرو صداتر به پایان برسد? 
3- دست پاچگی و سردرگمی نیروهای امنیتی رژیم در چگونگی انتشار خبر به چه دلیل بود ?
 4- چرا اخبار خود دستگاه های امنیتی در این زمینه ضد و نقیض بود?
5- چرا ابتدا پایگاه اینترنتی "سپاه‌نیوز" به نقل از روابط عمومی "سپاه امام حسن مجتبی استان البرز"، "ترور" یکی از کارکنان سپاه در این استان را تکذیب کرد? 
6- چرا اگر مجتبی احمدی یکشنبه شب گذشته ناپدید شده و روز بعد جسد وی که مورد هدف دو گلوله قرار گرفته بود ،پیدا شده است چطور در یک خبر دیگر مدعی می شوند که ضاربان نیز «دو موتورسوار» بوده‌اند?اگرجسدش پیدا شده و او گم شده بوده پس منطقا کسی صحنه ترور را ندیده است تا که بداند موتور سوار بوده اند و ضاربین دو نفر بوده اند مگر اینکه رژیم در حال درست کردن سناریو جدیدی باشد?
7- با توجه به اینکه سردار مجتبی احمدی یکی از مسئولین اطلاعات سپاه و فرمانده ستاد جنگ سایبری بوده است قطعا خود نیز مسلح بوده است و قاعدتا باید محافظ نیز داشته باشد و پس از اینکه نیروهای میانی و رده پائین جبهه پایداری با کفش به استقبال روحانی رفتند و با توجه به شناختی که محمد خاتمی از ساختار مافیایی گروه های تشکیل دهنده حاکمیت دارد خطر ترور را یادآوری کرد و بیشتر سایت های امنیتی و مختص جنگ نرمشان به این موضوع پرداختند و با توجه به مقام امنیتی مجتبی احمدی و اطلاع از چنین بحث هایی چگونه بی سروصدا کشته شده است?
8- آیا در انجام این ترور امکان دست داشتن خود باند های مافیایی قدرت می تواند وجود داشته باشد و در واقع یک درگیری درون حاکمیتی بوده باشد?
9- چرا اینبار طبق ترورهای چند سال گذشته آن را به گردن اسرائیل نینداختند? آیا علتش آنست که نمی خواهند نرمش قهرمانانه رژیم (جام زهر) ناموفق شوند و دنبال سناریو جدید و دشمن جدیدی هستند?
10- آیا طبق معمول رژیم برای آنکه اقتدار پوشالی امنیتی خود را اثبات کند و به رخ مردم بکشد و ایجاد ترس کند همچون موارد مشابه که چند قاضی و چند نفر از دانشمندان هسته ای(ادعای رژیم) کشته شدند ادعا خواهد کرد که عوامل دستگیر و با شکنجه بی گناهانی را مجبور به اعتراف کنند و با اعدام 2 یا چند نفر اینگونه اعلام کنند که دوباره رژیم پیروز میدان مبارزه با دشمنان حاکمیتش بوده است?



۱۳۹۰ فروردین ۵, جمعه

بحران ساختار سلطه در تاریخ معاصر جنبش-های افقی و آنارشیک و جایگاه اسلاوی ژیژک/18

م_ع آوریل 2009
پروژه انضباطی دیکتاتوری لنین از طریق قتل عام ها
آلباتس میگوید، لنین، در این یادداشت تاریخی می نویسد:
“رفیق فیادورف: در نیژنی گاردهای سفید آشکارا درصدد تدارک یک شورش هستند. ما باید به هر کاری دست بزنیم ، یک هیئت سه نفره دیکتاتوری ایجاد کنیم ، دست به ترور گروهی بزنیم ، صدها فاحشه ای را که سربازان ما را مست میکنند رسوا و تیرباران کنیم، مقامات سابق را اعدام کنیم و از این قبیل کارها . لحظه ای را نباید از دست داد. ما باید در همه جا دست به عمل بزنیم . بازرسی های همگانی ، هرکس که اسلحه داشت تیرباران کنید. نگهبانهای انبارها را عوض کنید و افراد قابل اعتماد را بگذارید.” او تلگرام فرستاد که: ” تمام توطئه گران و کسانی را که دو طرفه کار میکنند بدون هیچ سوالی ، تیرباران کنید و به هیچ نوار سرخ ابلهانه ای مجال ندهید.” نامه هایی برای جبهه فرستاد با این فرمان:

” برای ما بسیار مهم است که به زندگی یودنیچ (ژنرال گارد سفید) پایان دهیم (بله، به زندگی او پایان دهیم – کارش را تمام کنیم.) اگر حمله شروع شده باشد، آیا نمی توانیم بیست هزار نفر دیگر از کارگران پترزبورگ به اضافه ده هزار بورژوا را بسیج کنیم ، تیر بار را پشت سر آنها قرار دهیم ، 200 نفر را با تیر بزنیم و فشار سنگینی به یودنیچ وارد کنیم؟ “
یا با این فرمان : “با تمام وجود تلاش کنید دلالان و رشوه گیران آستراخان را بگیرید و تیرباران کنید . با این حرامزاده ها باید جوری رفتار کرد که مردم تا سالهای سال یادشان بماند.”(ص104 )
کتاب های زیادی به انگلیسی وجود دارد که جزئئات دلخراشی را در مورد نحوه اعدام روشنفکران و کارگران پتروگراد و مسکو توسط پلیس چکا همراه با ده ها عکس شرح داده است. 80 درصد کارگران پطروگراد به اختناق لنینی اعتراض می کردند و درصد کمی اساسا چکیست شده بودند و به عنوان جاسوس عمل می کردند. به هر حال من آگاهانه از نوشته های آنارشیست های معاصر در توصیف جنایات دولت لنین صرفنظر کرده ام تا عمدتا از زبان محققین و منتقدین داخل روسیه بشنویم.
خانم آلباتس ادامه میدهد: بله، مردم یادشان ماند، تا سالهای سال یادشان ماند و تا امروز هم فراموش نکرده اند . پایه های رژیم خودکامه، قانون خودکامه و عدالت خودکامه – و پایه ها ی اصول اخلاقی شوروی – چنین گذاشته شد. پس از قتل ام.اریتسکی ، رئیس چکای پتروگراد و سوء قصد به جان لنین، شورای کمیسرهای خلق در 5 سپتامبر 1918 مصوبه ای گذراند که ترور سرخ را رسماً برقرار می کرد. این نشانه برداشتن تمام محدودیت ها بود. روسیه در چهار- پنج سال بعد در خون خود غرق شد.(همان صحفه)
در این جا مسئله سیاست و شیوه ترور ترویکا که پایه ریزی اش به بریا نسبت داده شده بود (از کتاب خاطرات گورباچف، ترجمه فریدون دولتشاهی ص82) در واقع از ابتکار عمل رهبر او لنین بوده است که گورباچف موزیانه نمیخواست پای سیاست لنین را در قتل پدر بزرگش وسط بکشد.
بی دلیل نبود که بسیاری از مردم آزادیخواه پس از مشاهده این همه بیرحمی ها و پایمال شدن مبارزاتشان برای آزادی، آرزوی مرگ این دیکتاتور را در سر میپروراندند و خانم کاپلان یکی از آنها بود. در روز جمعه 30 اوت 1918، لنین در یک همایش کارگری در مسکو مشغول سخنرانی بود کاپلان تمام مدت به او گوش می کرد و زمانیکه لنین از تالار خارج شده بود که در ماشینش بنشیند خانم کاپلان او را صدا میزند و لنین به طرف او بر میگردد و چند تیر از تپانجه کمری شلیک میشود اما لنین جان سالم بدر میبرد. مامورین چکا کاپلان را دستگیر میکنند. او در باز جویی روی یک ورقه قصدش را از کشتن لنین چنین مینویسد:
نام من فانی کاپلان است …امروز من به لنین تیراندازی کردم . این کار را به اراده خودم کردم . به شما نخواهم گفت که تپانچه ام را از چه کسی گرفتم . هیچ جزئیاتی را برایتان نخواهم گفت…از مدتها پیش قصد کشتن لنین را داشتم …من او را خائن به انقلاب می دانم… مرا قبلا به جرم شرکت در ترور یکی از مقامات حکومت تزاری در کی یف ، به آکوتوی تبعید کردند. مدت یازده سال در اردوگاه اجباری کار کردم… پس از انقلاب از زندان آزاد شدم …طرفدار مجلس موسسان بودم و هستم . پدر و مادرم در ایالات متحده به سر می برند . آنان در سال 1911 به امریکا مهاجرت کردند . چهار برادر و دو خواهر دارم . همگی آنها کارگر هستند . در میهن خود تحصیل کردم. من به لنین تیراندازی کردم(ص335).
لنین شاید هرگز این حقیقت را نفهمید که هر آنچه را که این زن جسور به زبان آورد بیانگر همان آرزوهای آلکساندر اولیانوف برادر خودش بود که توسط تزار اعدام شد. خواندن دفاعیه آلکساندر در قصدش برای ترور تزار نشاندهنده این حقیقت است که لنین هرگز مفهوم مبارزه برادرش را برای آزادی درک نکرد زمانیکه در دادگاه اعلام کرد:
” من میخواستم به مردم تیره بخت روسیه کمک کنم. در یک نظام که حکومت هیچگونه آزادی بیان را اجازه نمیدهد و هر نوع تلاش برای روشن کردن ذهن مردم از راه های قانونی را سرکوب میکند، ترور تنها وسیله ای است که باقی میماند. از این رو هر فرد حساس به بی عدالتی باید به ترور دست یازد. ترور در واقع پاسخ ما به خشونت دولت است. تنها راهی است که از آن طریق، میتوان یک رژیم مستبد را ناگزیر کرد که به مردم آزادی دهد”. وقتی او در نیمکت متهمان نشست، مادرش که از نگرانی به مرز جنون رسیده از او میخواست که از تزار تقاضای عفو کند اما او اعلام کرد” هیچ مرگی شرافتمندانه تر از مرگ به خاطر سعادت مردم نیست” برخی که پوزش خواستند تزار در مجازاتشان تخفیف داد. اما خانم کاپلان بدون هیچ محاکمه ای و بخششی تیرباران شد و به آسمان پُر ستاره آلکساندرها، روزا ها و دانشیان ها پیوست.
ام.لاتسیس، رئیس چکای اوکراین، در نشریه ترور سرخ به تاریخ 1 نوامبر 1918، عهد کرد:” ما تمام آشغالها را از روسیه شوروی با جاروی آهنی بیرون می ریزیم.” و توصیه کرد: ” برای اینکه ببینید متهم علیه شوروی ها با اسلحه یا کلام قیام کرده یا نه، بی خود دنبال مدرک جرم نگردید. به جای آن از خودش بپرسید که به کدام طبقه تعلق دارد، سابقه اش ، تحصیلاتش و حرفه اش چیست؟ اینها سوالاتی است که سرنوشت متهم را معلوم میکند. این معنا و جوهر ترور سرخ است.” آلبتس ادامه میدهد:کمیته فوق العاده سراسری روسیه اختیارات نامحدودی داشت و به هیچ کس پاسخگو نبود. ماموران آن اجازه داشتند به میل و اراده خود اقدام به تحقیق، بازاشت و اعدام کنند. گروگانگیری یک شگرد تهاجمی اولیه بود: تنها به تلافی حمله تروریستی کس دیگری در جای دیگری، افراد بی گناه را – در خیابان ، در آپارتمانشان ، در ایستگاه قطار یا در تئاتر- می گرفتند و تیرباران می کردند.
نشریه چکا با عنوان “گزارش هفتگی مبارزه کمیته فوق العاده با ضد انقلاب و سفته بازی” شروع به انتشار فهرست اعدام شدگان کرد: در پاسخ به قتل رفیق اوریتسکی و سوء قصد به رفیق لنین، ترور سرخ در موارد زیر اجرا گردید: 3 خلبان توسط چکای منطقه سامسک، 38 بازرگان منطقه غرب توسط کمیته اسمولنسک-آلکساندر ناتالیا، یودوکیا، پاول و میخاییل روزلیاکف توسط چکای نورژف- 31 نفر(از جمله 5 نفر از خانواده شالایف و 4 نفر از خانواده وکف) توسط چکای پوشخانسکایا.( ص105،آلبتس، دولت در دولت)
خانم آلبتس ادامه میدهد:
انقلاب الزاما خشن است، همانطور که لنین میگوید:” انقلاب را با دستکشهای سفید به وجو د نمی آورند” انقلاب تنها زمانی ارزش دارد که بداند چطور از خودش دفاع کند”). و خشونت به ناچار کسانی را که آنرا به کار میگیرند فاسد میکند. میگویندکسی که یکبار مزه گوشت انسان را چشیده باشد، برای همیشه آدمخوار میشود. همین امر در مورد کسی صادق است که خون دیگری را ریخته باشد. کسی که از حریم اخلاق عبور کرد ویکبار مرتکب چنین کاری شد ، میتواند برای بار دوم ، سوم و دهم هم آنرا تکرا کند….پس آیا جای هیچگونه شگفتی است که این کشور و این مردم این جور راحت نسل کشی استالین را پذیرفتند و توجیه کردند؟(ص111 )

گزارش هفتگی(شماره 5، 29اکتبر 1918) گزارش داد: (به دستور کمیته فوق العاده پتروگراد ) پانصد گروگان تیرباران شدند. دشمنان طبقاتی –شاهزاده ها دوکها، نمایندگان رژیم سابق ، اعضای احزاب مخالف – به گروگان گرفته شده و تیرباران می شدند . چکای ایوانو – وزنسنسک گزارش داد: جمعاً 184 نفر از بارزترین نمایندگان بورژوازی و خائنان اجتماعی {اعضای حزب سوسیالیست انقلابی} دستگیر شدند. اعضای” طبقه خود ما” نیز معاف نبودند:
تنها در اردوگاه کار اجباری کوژوکف نزدیک مسکو، در سالهای 22-1921 ، 313 دهقان تامبف به عنوان گروگان نگهداری می شدند، از جمله کودکانی که سن آنها بین یک ماه تا شانزده سال بود.
در منطقه اورال یک قیام با خشونتی قرون وسطایی در هم شکسته شد. بنابر اطلاعات رسمی ، 10000 دهقان اعدام شدند. منابع غیر رسمی تعداد اعدام شدگان را بیش از 25000 نفر برآورد کردند . وقتی با کارگران و دهقانان صحبت میکنی به نظر باورنکردنی نمی رسد که بلشویکها در شرایطی که 99 درصد جمعیت با آنها مخالفند، توانستند پا بگیرند. تنها معنای آن می تواند این باشد که مردم از فرط خشونت و بی رحمی دچار ترس و وحشت شده اند.
اس. ملگانف که در آن هنگام در مسکو زندگی می کرد . می نویسد: اگر نگاهی به کارت فایلهای من بیاندازید می بینید که تلاش کرده ام که زمینه اجتماعی افراد اعدام شده را مشخص کنم . بنابر آمارهای مختصری که توانستم فراهم آورم ، طبقه بندی کاملاً ً تصادفی زیر به دست آمد:
روشنفکران 1286نفر
دهقانان 962نفر
کارگران معمولی 468نفر
ناشناخته ها 45نفر
عناصر مجرم 438نفر
مجرمان یقه سفید 187نفر
خدمتکاران 118نفر
سربازان و ملوانان 28نفر
بورژوازی 22نفر
کشیشان 19نفر
زنان را به خاطر شوهرانشان بازداشت می کردند ؛ و شوهران به خاطر خلاف همسرانشان . فرزندان را به خاطر خلاف والدینشان بازداشت می کردند؛ والدین را به خاطر خلاف فرزندانشان و همین طور همسایه ها را به خاطر همسایگانشان . خدمتکاران را به خاطر اربابانشان . دانش آموزی یک کمیسر را به قتل رساند به خاطر آن مادر، پدر و برادر او(برادر کوچکتر 15سال داشت) خانم معلمش( که یک آلمانی بود) و برادرزاده خانم معلم که 18ساله بود به قتل رسیدند . پس از آن خود دانش آموز را یافتند.ص106( توجه کنید که این لیست ملگانف از کشتار های هفتگی می باشد)
اینها همه درگزارشهای هفتگی روزنامه چکا ماه اکتبر 1918 آمده است.
در بخشی ازگزارش هفتگی چکا شماره 9 اینطور درج شده است: یک کشیش، یک مهندس، یک کارگر بیمارستان، یک بازرگان، یک کارخانه دار، سردبیر سابق یک روزنامه، یک چوب بر، یک نگبان سابق زندان، یک توپچی بازنشسته، رهبر یک شاخه محلی حزب اراده عمومی، دانشجویی که وانمود می کرد ملوان است همگی تیرباران شدند. و بعد شکلوفسکی مسئول نشریه چکا مینویسد:” اگر میخواستیم عملیات چکا را در چهارچوبی قانونی قرار دهیم دردسر آفرین میشد”(ص107).
در این جا موضوع عناصر مجرم بسیار گنگ طرح میشود، زیرا کسی که وابسته به بلشویک ها نبود و اگر اسلحه داشت و یا اموالی را دزدی و مصادره کرده بود مجرم می دانستند. طبعا تعداد واقعی کشتارها هرگز آشکار نمیشد.
لنین در 1918 گفت: موقعی که من فعالیتها ی چکا را بررسی میکنم و هنگامیکه انتقادات متعدد از آنرا می شنوم، به خودم میگویم همه این انتقادات، تُرّهات خرده بورژوازی است… ما این انتقادات را از طریق انتقاد از خود بی اثر می سازیم . مع ذالک موضوع مهم از نظر ما ، این حقیقت است که چکا دیکتاتوری پرولتاریا را به اجرا میگذارد و از این حیث از ارزش بسیار زیادی برخوردار است …این است کار و کسب چکا که خدمت به پرولتاریا در آن نهفته است .(ص338 شوب)
توجه کنید که لنین دراینجا عبارت “انتقاد از خود” را پیش میکشد موضوعی ای که در چشم فعالین چپ از جایگاه با ارزش سازندگی شخصیتی افراد در جنبش مبارزاتی به خصوص در ایران بین چپ های واقعی مطرح بود و لنین، دیکتاتور بزرگ این موضوع را در اجرای قصابی و قتل عام مردم به وسط میکشد.
اما از آپریل 1922 که لنین دیگر در بستر بیماریست سایه شوم پلیس چکا را بالای سر خود حس میکند و این زمانی است که استالین با همکاری زینوویف و کامنف در مسند دبیر کلی امپراطوری بزرگ روسیه نشسته است. استالین در عین حال دو تا پست قدرتی مهم دیگر یعنی دفتر سیاسی حزب و دفتر تشکیلات را (با ارکان زیر مجموعه آنها) هم به عهده دارد. اساسا اکثر اعضای اصلی خاندان بلشویک چندین منصب و ریاست قدرتی داشتند در واقع خودشان را در شهوت قدرت خفه کرده بودند. لنین دقیقا نقش قدرت بوراکراسی حزب و جایگاه مناصب قدرتی را میشناخت و بوی جنگ درون شبکه قدرت را از اکنون حس کرده بود. نامه های لنین که در واقع حکم وصیت نامه را دارند این گونه است:
استالین بیش از اندازه گستاخ است و این عیب که در روابط میان ما کمونیستها کاملاً قابل قبول است ، در دبیر کل قابل قبول نیست . بدین جهت پیشنهاد میکنم که رفقا وسیله ای پیدا کنند و استالین را از این منصب بردارند و آنرا به کس دیگری بسپارند که از هر جهت بر رفیق استالین برتری داشته باشد یعنی صبورتر، باوفاتر، نسبت به رفقا مودب تر و باملاحظه تر و نیز کمتر متلون المزاج و الی آخر.
این ملاحظات ممکن است بی ارزش جلوه کند، اما من معتقدم که به لحاظ جلوگیری از شکاف و با توجه به آنچه درباره روابط استالین و تروتسکی اظهار کرده ام موضوعی بی ارزش نیست ، یا از آنگونه موضوعات بی ارزش است که می تواند اهمیتی تعیین کننده کسب کند(ص137 دمیتری)
در این نامه، دیکتاتور بزرگ لنین به وحشت افتاده است:
به رفقا مدیوانی ، ماخارادزه، و دیگران. رونوشت به رفیق تروتسکی و کامنف.
رفقای محترم: آرمان شما را با صمیم قلب تعقیب می کنم. گستاخی اوردژونیکیدزه و تجاهل استالین و دزرژینسکی مرا به وحشت می اندازد. مشغول تهیه چند یادداشت و یک سخنرانی برای شما هستم .
با تقدیم احترام. لنین 6 مارس 1923( ص126).
دمیتری مینویسد: فلیکس ادموندوویچ دزرژینسکی، که بوخارین لقب ژاکوبن پرولتاریایی را به او داده بود، مقامی مهم در دستگاه رهبری داشت . او یکی از اولین اعضای حزب و سازمان دهنده سوسیال دموکراسی پادشاهی لهستان و لیتوانی در اوایل قرن بود. بعدها، درارزیابی نقش دزرژینسکی، کارل رادک ، عضو کمیته مرکزی و چراغ راهنمای کمینترن همینطور درباره گوشهای تیز این سازمان و نیز درباره دزرژینسکی همه جا حاظر و ناظر.
آنان چکا را ارتشی عظیم توصیف کردند که تمامی کشور را دربرگرفته و حتی با شاخکهای حساسش به درون اردوگاه خویش هم نفوذ کرده است . آنها نفهمیدند دزرژینسکی از کجا ناشی می شد آن قدرت از قدرت حزب بلشویک، یعنی مجمع فراگیر توده های کارگر و تهیدست ، ناشی می شد.ص111 دمیتری
بعد از اینکه لنین در آوریل 1918 برنامه متمرکزتر سرکوب، سانسور مطبوعات و تصفیه مخالفین را به صورت ترور جمعی در دستور کار گذاشت، کمیسر مطبوعات، ولودارسکی از طرف مخالفین سوسیالیست کشته شد. ظاهرا برخی از کارگران بلشویک تصمیم به انتقام گیری داشتند که کمیته نظامی پتروگراد مانع حرکت خودسرانه آنان شد= و لنین به کمیته نظامی انتقاد کرد که چرا جلوی ابتکار عمل انقلابی (بخوانید، آدمکشی) حامیان ما را آز آن ها گرفته اید، زیرا تروریست ها ما را ترسو و زن صفت به حساب خواهند آورد. اینک در آستانه جنگ شدیدی قرار گرفته ایم. ما باید، نیرو و حضور گستردۀ ترور علیه تروریست ها را تحریک کنیم، بخصوص در پتروگراد که نمونه روشنی را ارائه میدهد(ص858، دمیتری).

دمیتری مشاور نظامی یلتسین که حالا در سال 1995 از دیکتاتوری دمکراسی بورژوایی منشویکی چپ راضی شده است، میگوید متاسفانه بلشویک ها به دیکتاتوری بدون دمکراسی علاقمند بودند چنانکه تروتسکی در سال 1922مینوشت: = اگر انقلاب روسیه.. خود را با زنجیر دمکراتیسم بورژوایی مقید کرده بود، باید از مدت ها قبل با گلوی بریده بر روی جاده قرار میگرفت=( ص 855 ). فکاهی جالبی ست که دولت ها منافع سلطه گری خود را در خدمت محرومین جامعه تئوریزه میکنند.
آلباتس مینویسد: چکیستها در سراسر کشور، بدون رسیدگی یا محاکمه بیداد می کردند. آنها پیرمردها را شکنجه می کردند، به دختران مدرسه ای تجاوز می کردند، والدین را در برابر چشم فرزاندانشان به قتل میرساندند. مردم را به صلابه میکشیدند، با پنجه بوکس آنها را میزدند، تاج چرمی خیس برسرشان میگذاشتند، زنده زنده دفنشان می کردند، آنها را در سلولهایی می انداختندکه کفشان پر از جنازه بود.شگفت آور نیست که ماموران امروزی ابایی ندارند که خود را چکیست بنامند و با غرور خود را میراث خوار دزرژینسکی بدانند؟ص107
خانم آلباتس ادامه میدهد، چگونه رهبران بلشویک در مقابل اینهمه آدمکشی تازه فریاد میزدندکه ” ترور سرخ به ما تحمیل شده، منشأ آن طبقه کارگر است، نه چکا ”.
او میگوید نه این حقیقت ندارد تنها نگاه کنید به یکی از دستورالعمل های رسمی چکا در بهار 1918 در مورد کسانی که باید تیرباران شوند. و دیگرانی که باید در اردوگاه کار اجباری زندانی شوند:
الف: درخواست اعدام{برای} ب: زندانی در اردوگاه کار اجباری
دوستان میتوانند خودشان به این صحفه ها از کتاب رجوع کنند که شامل دو بخش و 16 بند است و تقریبا هر کسی میتواند مورد این اتهامات قرار گیرد. مثلاً هر کس مضنون به فعالیت ضد انقلابی باشد….. و یا با ضد انقلاب خارج و داخل ارتباط داشته باشد. اعضای فعال احزاب ضد انقلابی…و بدنه آنها در شهر و ناحیه…. ویا حکم اعدام تنها با رأی مشترک سه عضو کمیته قابل اجراست (ص109-108).
آلبتس میگوید، قتل به هنجار تبدیل شد. (منتخب وظایف کار کتابخانه ای فوق برنامه در سال 1920 توصیه میکند : یک دختر دوازده ساله از خون می ترسد. فهرستی از کتابهایی تهیه کنید که خواندن آنها دخترک را وا می دارد که نفرت غریزه اش را نسبت به (ترور سرخ) پس بزند.ص114
او مینویسد” در دسامبر 1920 تنها یک بار کمیته اجراییه مرکزی سراسر روسیه و شورای کمیسر های خلق، اعدام ها را به حال تعلیق در آورده بودند. اما این تصمیم تنها چهار ماه دوام آورد. جلوی سیل را دیگر نمی شد گرفت. هیچکس نمیداند در این کشت و کشتارها چند نفر جان خود را از دست دادند. برآورد ها بسیار بالاست و میانگین آن پنج هزار نفر در روز و یک و نیم میلیون در سال است”ص111
لنین در یک یادداشت به کلی سری به تاریخ آوریل 1921 به مولوتف دستور داد از چکا بخواهد برای باقی ماندۀ سال 1921 و آوریل 1922 یک طرح دقیق و برنامه ریزی شده تهیه کند و در ظرف دو هفته گزارش آنرا به دفتر سیاسی بدهد.
چکا می بایست به موارد زیر به پردازد :
  1. پاکسازی کامل سوسیالیستهای انقلابی و تشدید تعقیب و مراقبت ها
  2. منشویک ها نیز به همان ترتیب
  3. پاکسازی منطقه ساراتف و سامار
  4. پاکسازی حزب: اخراج کمونیستهای نااستوار
  5. پاکسازی واحدهای با ماموریت ویژه
  6. پاکسازی دانشجویان آکادمی در ایالات
  7. پاکسازی دستگاه های دولتی در روستاها: نظرخواهی از چکا، {NKV کمیساریای خلق در امور داخلی } ، و Rabkrin {بازرسی کارگران و دهقانان} لازم است .
به کلی سری ، فقط با نگاه . تایپ مجدد ممنوع . پس از استفاده سوزانده شود.(ص110)
او میگوید در سند اصلی، که پیش نویس آن را سامسونف، رئیس ادارۀ سری چکا،(از طرف لنین) تهیه کرده بود، در جای خود عبارت هایی داشت مثل” عملیات گسترده” ،” سر به نیست کردن” ،” جدا سازی فردی و گروهی” ، و دستور عمل هایی برای ”کیش دادن” سوسیالیست های انقلابی و منشویک ها ”به مرزهای جمهوری” . و برای همه اینها در ماه های آینده برنامه ریزی و در الگوهای کاری، تعطیلات و تغییرات فصلی نیز به حساب آورده شده بود.” در طول تابستان و پیش از فصل درو، عملیات در یک سطح ملی (مگر در موارد غیر عادی، نظیر حوادث کرونشتات و غیره) نباید انجام شود، بلکه باید فعالان همه احزاب را در سطح ناحیه ومنطقه به طور فردی سرکوب کرد.”(ص110)
عزیزان توجه کنند به بند 6 که لنین پاکسازی دانشجویان را در دستور کار کذاشته تا کل جامعه را به جاسوس تبدیل کند و این پروژه را بریا و استالین بعد از لنین به پیش بردند که تاثیرات بسیار مخربی بر جامعه روسیه گذاشت. این هولناکترین جنایتی بود که لنین در حق بشریت انجام داد. به هر حال این سند در ادامه کشتارها درست بعد از سرکوب شورش 15000 نفر از ملوانان و کارگران کرونشتات است که یکی از سربلند ترین پایگاه های انقلابی بلشویک ها و آزادی خواهان به خصوص در اوایل انقلاب به شمار میرفت. همان نیروی دریایی ای که دولت کرنسکی را از قدرت پایین کشید. سرکوب جنبش کرونشتات حتی از جانب برخی چپ های دولتی دو آتشه لنینی در اروپا ( اگر چیز زیادی دیگر از آنها باقی مانده باشد) بعنوان یکی از بزرگترین اشتباهات لنین مطرح شد اما چپ های آسیایی اساسا از این موضوعات نه با خبر بودند و اگر هم بودند چیزی سر در نمی آوردند و اکثراً تنها ابراز سر سپردگی می کردند، و بخاطر مناسبات مرید و مرشدی برده وار برای رهبران کمونیست سینه میزدند و اسطوره سازی می کردند. در زمینه قیام کرونشتات کتاب های زیادی نوشته شده است. کتاب آنارشیست ها در انقلاب روسیه توسط پل آوریچ به جمع آوری برخی ازگزارشات روزنامه ها و مقالات آن زمان از دوره دولت موقت کرنسکی تا 1922پرداخته است.
مختصرا، جنبش کرونشتات در اول ماه مارس 1921 علیه اوضاع اختناق در روسیه اظهار وجود کرد. آنان خواست خود را به دولت بلشویک اعلام کردند که جنگ با دشمن خارجی و ارتش سفید پایان یافته، و آزادی اجتماعات، اتحادیه های کارگری و مطبوعات باید به جامعه برگردانده شود. در ضمن جوخه های مصادره غلات دهقانان متوقف شود و جسورانه پیشنهاد برگزاری انتخابات شوراها را دادند. این در شرایطی است که اوضاع زندگی در روسیه بسیار وخیم است و انبارهای آذوقه توسط کارگران مصادره میشدند. در پنجم ماه مارس ملوانان کرونشتات یک کمیته انقلابی از 9 ملوان، چهار کارگر،یک پرستار و یک مدیر مدرسه تشکیل دادند. اکثر آنها از فرزندان دهقانان بودند و این همه کشتار روستاییان برایشان غیر قابل تحمل بود و کارگران پتروگراد از آنها حمایت می کردند. لنین شیفته استراتژی کشتار، فورا دست به کار شد.تبلیغات دروغ روانی در سطح جامعه با وقاحت تمام پخش شد. زینوویف کمیسر شورای پتروگراد هنگ های ارتش سرخ را در شهر مستقر کرد و اعلام کرد هر تجمع کارگری به رگبار بسته میشود. شصت هزار ارتش دست چین شده به فرماندهی ژنرال توخاچفسکی(که یکی از آزموده ترین ژنرال های معروف تزار بود و بعد از انقلاب حاضر شد بعنوان کارشناس نظامی کشتار در ارتش دولت بلشویک باقی بماند. البته ده ها ژنرال تزاری در ارتش سرخ انجام وظیفه می کردند که همه آنها در دوره قدرت استالینی اعدام شدند) از مناطق دیگر روسیه با قطار وارد پتروگراد شدند. تروتسکی کمیسر عالی جنگ فرمانی را برای تسلیم نیروی دریایی کرونشتات صادر کرد که اگر تسلیم نشوید” مثل بچه مرغابی در یک استخر” شما را به گلوله می بندیم (ص 355.)
دیود شوب در این مهمترین رویداد تاریخیِ جنبش شوراییِ کرونشتات، به بسیاری از مسایل اساسا نپرداخته است و این باز نشان میدهد که تمایلات فکری او در آن زمان از جناح چپ منشویک به بلشویک نوسان می کرده است. یک هفته قبل از آماده شدن ارتش سرخ برای حمله، عملا در دولت بلشویک شورشی به پا شده بود. نزدیک به یکسوم اعضای حزب تلاش می کردند لنین را از چنین عملی باز دارند. اما به زودی نه تنها همه فهمیدند که لنین کسی نیست که هرگز از تصمیمش برگردد بلکه مخالفین بعدا تنبیه حزبی شدند و از آن به بعد هر اعتراضی به سلسله مراتب دستورات حزبی، اخراج از حزب را در پیش داشت. اما لنین آگاه بود که اگر این جنبش آزادیخواهی را الان سرکوب نکند گریبان کل قدرتش را خواهد گرفت. جنبش کرونشتات چندین پیام به دولت بلشویک فرستاد. که بگذارید این خواسته ها بین مردم مطرح شود و ما به رای مردم احترام میگذاریم. خواست ها در واقع همان آزادی های اجتماعی بود که ارگان های سرکوب لغو شود و زندانیان سیاسی آزاد شوند و…چندین پیام هم برای کارگران و مردم پتروگراد فرستادند که ما خواهان این جنگ نیستیم و میدانیم که شما در محاصره پلیس چکا هستید و کمکی به ما نمیتوانید بکنید اما از ما نخواهید که تسلیم شویم. سربازان ارتش سرخ برادران ما هستند و ما نمی خواهیم بر روی فرزندان دهقانان و شهر پتروگراد آتش کنیم اما اگر آنها به ما حمله کنند ما در آب ها از خود دفاع خواهیم کرد(ص158 اسناد روسیه).
در سرمای زمستان، آب های یخ زده و پوشیده از برف، تروتسکی و توخاچفسکی حمله به پادگان دریایی منطقه کرونشتات را صادر کردند.ژنرال تروتسکی دانشجویان دانشکده افسری را که به رنگ برف ها، لباس سفید تنشان کرده بودند بر روی یخها در صف مقدم به جلو کیش کردند در پشت سرآنها سربازان سرخ قرار داشتند و سپس مسلسل چی های یگان های ترور سرخ چکا مستقرشده بودند تا اگر سرباز و افسری فرار کرد تیرباران شوند. سرانجام به آتش توپخانه های (توخاچفسکی و تروتسکی) ژنرال های ارتش بلشویک، ملوانان کرونشتاد با توپخانه ناوها و پادگان دریایی، متقابلا پاسخ دادند. در کنگره حزبی، لنین اعلام کرد” کرونشتاد اگر نگویم بعد از چند ساعت اما در دو سه روز آینده تسلیم خواهد شد”. بعد از سه روز از چنین تسلیمی خبری نبود. چند هنگ ارتش سرخ شهر اورانین بوم که مجاور منطقه کرونشتات قرار داشت شورش کردند و حاضر به جنگ با ملوانان کرونشتات نشدند. نیرو های چکا به فوریت به آنجا گسیل شدند و یک پنجم افراد آن هنگ را تیر باران کردند. پیام جنبش کرونشتات مبنی بر این بود که آن ها تا آخرین قطره خونشان ایستادگی خواهند کرد. با وجود اینکه ارتش ژنرال ها چهار برابر نیروهای کرونشتات بود از لنین خواستند تعدادی از کادر های عالی رتبه حزب را به منطقه جنگ بفرستد تا روحیه نظامیان سرخ بالا رود. لنین 30 کمیسر بلشویک را به منطقه فرستاد. در کتاب اسناد روسیه آمده که صدها نفر از مردم و کارگران در مناطق مختلف پترو گراد تیرباران شدند زیرا آنها تاب تحمل پذیرفتن خاموش شدن آخرین امیدهای آزادی را نداشتند و به خیابان ها ریختنه بودند.جنبش کرونشتات 7 روز دیگر هم ایستادگی کرد ژ نرال ها هواپیما های جنگی را هم به کار گرفتند تا این سنبل مقاومت را از زمین و آسمان بکوبندش و چنین هم شد زیرا دیگر هیچ صدایی از کرونشتات در نیامد. توخاچفسکی در روز 17 مارس 1921 خبر خاموشی جنبش کرونشتات را به کنگره دیکتاتوری پرولتاریا اعلام کرد و حاضرین برپا خواستند و برای لنین دست زدند.
دیکتاتوری سرخ همان دیکتاتوری خون بود که تمام منطقه پوشیده از برف سفید پترزبورگ را سرخ کرد و این آخرین تپش قلب جنبش آزادیخواهی در روسیه بود که سر انجام با همه فداکاری هایش خاموش شد و تا نسل ها نسل این گورستان چکای لنین بود که می تاخت و همچنان سایه شومش در روسیه پا برجاست.
در سپتامر 1921 دو نویسنده و شاعر محبوب و شناخته شده آنارشیک روسیه، فانیا بارون و لِو چِرنی بدون محاکمه و تعیین جرمی تیرباران شدند که اِما گلدمن از شوک وارده تصمیم گرفت در روز برپایی گنگره سوم کمینترن برای اعتراض با زنجیر خود را بر نیمکت آهنی تالار گنگره ببندد. اما افراد ناراضی درون بلشویک گفتند چکا در کشتن او درنگ نخواهد کرد. رفقای آنارشیست از گلدمن خواستند او به هر ترتیبی شده باید از روسیه خارج شود تا به مردم جهان بگوید که دیکتاتوری پرولتاریا، خود پرلتاریا را زنده به گور کرده است و چنین هم شد(ص 27، اسناد روسیه).

۱۳۸۷ بهمن ۱, سه‌شنبه

ثبت تاریخی سند دادخواهی و محکومیت ج.ا درنقض شدید حقوق بشر

ثبت تاریخی سند دادخواهی و محکومیت ج.ا درنقض شدید حقوق بشر خطاب به مردم جهان


متنی که ملاحظه می کنید به آن به عنوان یک طرح اولیه پیشنهادی نگاه کنید و چنانچه موافق هستید لطفاً آن را اصلاح و کامل کنید.


در ابتدا نیاز به سایتی وجود دارد که لااقل به چند زبان باشد تا بازتاب جهانی پیدا کند .
در این سایت می بایست مبادرت به جمع آوری امضاء نموده و امکان مشارکت در این حرکت را برای هرمخاطبی و انسانی در هر گوشه ای ازاین جهان ایجاد کنیم که به لحاظ تاریخی سند محکومیت جمهوری اسلامی را امضاء کند و وجدانهایی که به این کشتارو نسل کشی و جنایت علیه بشریت توسط رژیم آگاه هستند و به لحاظ تاریخی شاهدین زنده این دوران سیاه محسوب می شوند با امضاء این سند تاریخی و محکومیت رژیم توسط افکار عمومی ، حداقل مدارکی تاریخی و مستند از جنایات جمهوری اسلامی را برای نسلهای آتی باقی خواهند گذاشت.
در واقع با جمع آوری امضاء به حرکت دادخواهی سندیت می بخشیم و این سند به لحاظ تاریخی ماندگار خواهد شد و از طرفی با ایجاد یک خواست و مطالبه مستند می توان زمینه بین اللمللی محاکمه جمهوری اسلامی را مهیا و پشتیبانی جهانی را جلب نمود. در این سایت می بایست به تمامی کارنامه پر ازجنایت رژیم در این 30 سال پرداخت. در این سایت می توان خطاب به افکار عمومی جهان از جمهوری اسلامی شکایت نمود و هر فردی شاکی خصوصی جمهوری اسلامی محسوب می شود . این سند برای ثبت در تاریخ و جهت آگاهی مردم دنیای متمدن می باشد ، تا بدانند که در این 30 سال برانسانها درایران چه گذشت و نتایج حکومت 30 ساله جمهوری اسلامی (چه بوده است) که رژیم ایران آن را الگوئی قابل اجرا برای دیگر کشورها می داند و به دنبال صدور انقلاب اسلامی است.


نتایج آماری قسمتی از جنایات 30 ساله رژیم جمهوری اسلامی


1ـ اسامی زندانیان سیاسی سالهای 60 و 67 که در زندان ظرف چند روز قتل عام شدند (علت دستگیری ، مدت محکومیت ، سن ،اسم )
2ـ اسامی اعدام شدگان سیاسی ، با سئوال آیا نماز می خوانید ؟ وآیا مسلمان هستید یا نه ؟ (اسم ، سن ، علت دستگیری ، مدت محکومیت)
3ـ اسامی مسلمانان اعدام شده توسط رژیم
4ـ اسامی بهائیان اعدام شده به جرم بهائئ بودن
5ـ اسامی کشیشان و مسیحیان به قتل رسیده توسط رژیم
6ـ اسامی  کسانی که در زندانهای جمهوری اسلامی به آنها تجاوز شده است
7 ـ اسامی  زنانی که در زندانهای عادی جمهوری اسلامی آبستن شدند
8ـ اسامی کودکانی که به خاطر مسائل سیاسی توسط رژیم اعدام شدند( سن ،سال اعدام)
9ـ اسامی کودکانی که در جنگ 8 ساله ایران و عراق توسط رژیم ایران اغفال و به جنگ فرستاده و به کشته داده شدند(سن)
10ـ اسامی کودکانی که در جنگ 8 ساله ایران و عراق توسط رژیم ایران اغفال و به جنگ فرستاده و مجروح یا معلول شدند( سن )
11ـ اسامی کودکانی که به تنهائی یا همراه والدین در زندان بودند(سن ،مدت ، علت)
12ـ اسامی معلولین جنگی
13ـ اسامی و آمارپناهندگان و مهاجرین واسامی کسانی که در حال فرار از جمهوری اسلامی جانشان را از دست دادند
14ـ اسامی کسانی که در داخل کشورتوسط رژیم ترور شدند(سال ، نحوه ترور)
15ـ اسامی اعدام شدگان در هر سال(سن ،علت)
16ـ اسامی کسانی که به جرم تغییر دین یا بی دینی بازداشت، اعدام ، شکنجه یا به نحوی به قتل رسیدند
17ـ اسامی کسانی که توسط رژیم ربوده شدند(سال، علت،عاقبت)
18ـ اسامی کسانی که در حمله رژیم به کردستان ، بلوچستان ، ترکمن صحرا و... کشته شدند(سن ،جنسیت،سال )
19ـ اسامی کسانی که دراین حکومت توسط رژیم شلاق خوردند( سال ، تعداد،علت، سن و...)
20ـ اسامی کسانی که به خاطر هم جنس گرائی دستگیر، شکنجه یا اعدام شدند(سال، سن)
21ـ اسامی کسانی که به خاطر دفاع ازحقوق ملیتهای ساکن ایران شکنجه،دستگیر یا اعدام شدند(سن،سال)
22ـ اسامی کسانی که به بهانه نوع پوشش از اداره یا مدرسه یا دانشگاه اخراج شدند(سن ،سال و...)
23ـ اسامی کسانی که به علت بهائی بودن از اداره یا مدرسه یا دانشگاه اخراج شدند(سن ،سال و...)
24ـ اسامی دراویش گنابادی که مورد آزار و اذیت رژیم قرار گرفتند(نوع سرکوب، سن ،سال و...)
25ـ اسامی کسانی که در جنگ 8 ساله ایران و عراق توسط رژیم به کشته داده شدند(در ایران)
26ـ اسامی کسانی که در جنگ 8 ساله ایران و عراق توسط رژیم به کشته داده شدند(در عراق)
27ـ اسامی پناهندگان خارجی که در ایران توسط رژیم مورد ضرب و شتم قرار گرفتند یا اعدام شدند( سن ،سال)
28ـ اسامی کسانی که از اپوزسیون ایران در خارج از کشور توسط رژیم ایران ترور شدند(سن،سال و...)
29ـ اسامی کسانی که در داخل کشور توسط رژیم ربوده و ناپدید شدند( سال ،علت)
30ـ اسامی کسانی که در داخل کشور توسط رژیم ایران ترور شدند(سن ،سال،علت و...)
31ـ اسامی کسانی که(از ملیتهای دیگر) در خارج از کشور توسط رژیم ایران ترور شدند یا حکم قتلشان صادر شد(سن،علت،سال،محل و...)
32ـ اسامی کسانی که توسط رژیم تهدید و ارعاب شدند(سال،نوع تهدید و...)
33ـ اسامی کسانی که به خاطر عدم رعایت پوشش اسلامی با چاقو یا رنگ یا اسید توسط عوامل رژیم به آنها حمله شد(سن،سال و...)
34ـ اسامی کسانی که توسط رژیم به نقاط دیگر در ایران تبعید شدند(اطلاعات لازم در این زمینه)
35ـ اسامی کسانی که به دلیل سابقه فعالیت سیاسی از کار یا دانشگاه اخراج یا...شدند(اطلاعات لازم در این زمینه)
36ـ اسامی کسانی که در لیست سیاه رژیم بوده و از ورود آنها به دانشگاه جلوگیری کردند(دانشجویان ستاره دار
37ـ اسامی کسانی که در این 30 سال مورد ضرب و شتم رژیم قرار گرفته اند(سال ،دلایل آن)
38ـ اسامی کارگرانی که به دلایل مسائل صنفی یا سیاسی زندانی یا اعدام شدند(سال ،مدت و...)
39ـ اسامی زنان یا مردانی که به جرم پوشش نامناسب اسلامی یا عدم رعایت آن مورد اذیت ، آزار و شکنجه ،زندان،شلاق،تجاوز و...رژیم قرار گرفته اند(سال،نوع برخورد،مدت)
40ـ اسامی وبلاگ نویسانی که به جرم نوشتن مطلب در وبلاگ شخصی زندانی ، شکنجه یا اعدام شدند(سال و...)
41ـ اسامی نویسندگانی که یا از کار اخراج شدند یا مورد تهدید قرار گرفتند یا زندانی یا اعدام یا...شدند
42ـ اسامی کسانی که به دلایل سیاسی در زندانهای رژیم بودند(مدت ،سال و...)
43ـ اسامی کسانی که در زندانهای رژیم دچار اختلالات روانی گشتند(اطلاعات لازم در این زمینه)
44ـ اسامی کسانی که در زندانهای رژیم دچار بیماری شدند ، نبود بهداشت در زندانها و یا عمداً توسط رژیم(سال، نوع بیماری و...)
45ـ اسامی کسانی که توسط رژیم در زندانها شکنجه شدند(نوع شکنجه،سال ، سن،مدت شکنجه،دلیل شکنجه و...)
46ـ اسامی کسانی که در خیابان به جرم مشکوک دستگیرو مورد ضرب و شتم، شکنجه یا زندان یا اعدام قرار گرفتند(اطلاعات لازم در این زمینه)
47ـ اسامی کسانی که به جرم پخش اطلاعیه سیاسی دستگیرو سپس شکنجه ،زندانی یا اعدام شدند(اطلاعات لازم در این زمینه)
48ـ اسامی کسانی که به جرم خواندن یا داشتن کتاب دستگیر شدند(سال ،نوع محکومیت و...)
49ـ اسامی کسانی که به خاطر داشتن ماهواره یا ویدئو یا نوار ویدوئی محکوم شدند یا...(اطلاعات لازم در این زمینه)
50ـ مردانی که به جرم موی بلند یا نوع اصلاح مو مورد آزار و اذیت قرار گرفتند
51ـ زنانی که به جرم بیرون بودن مو از روسری مورد آزار و اذیت ، شلاق ، ضرب و شتم قرار گرفتند و دستگیر شدند(اطلاعات لازم در این زمینه)
52ـ اسامی کسانی که به جرم صحبت با جنس مخالف دستگیر و ... شدند(اطلاعات لازم در این زمینه)
53ـ اسامی کسانی که سنگسار شدند
54ـ اسامی کسانی که در عروسی یا جشن به جرم مختلط بودن زن و مرد در خانه دستگیر شدند
55ـ اسامی نیروهای امنیتی رژیم و کسانی که در سرکوب مردم نقش داشتند
56ـ اسامی کسانی که به خاطر آستین کوتاه یا مشروبات الکلی یا ورق بازی و ... دستگیر و محاکمه شدند(اطلاعات لازم در این زمینه)
57ـ اسامی کسانی که به دلیل موزیک مورد ضرب و شتم و... قرار گرفتند
58- اسامی کسانی که به خاطر مشروبات الکلی مورد ضرب و شتم قرار گرفته و دستگیر شدند
59- اسامی کسانی که به دلیل شرکت در عروسی مختلط دستگیر شدند
60- اسامی کسانی که به دلیل مواد مخدر اعدام شدند
61- اسامی کسانی که بی دلیل در خیابان مورد ضرب و شتم و دستگیری قرار گرفتند
62-اسامی کسانی که به دلیل چک برگشتی، ورشکستگی ، ناتوانی در پرداخت دیه و مهریه و...به زندان رفتند.
63- اسامی کسانی که توسط عوامل امنیتی جمهوری اسلامی تهدید شدند.
64- و...( لطفاً سایر موارد را اضافه کنید)




لیست اسامی شاکیان جمهوری اسلامی


شکایت به خاطر آنچه که بر فرد، فرد ما رواداشته شده است و حقوق انسانی ما توسط رژیم پایمال گشته است و یا سیاستها و قوانین ارتجایی و ویرانگر و ضد انسانی و سرکوبگر رژیم جمهوری اسلامی که بر کل جامعه اعمال شده است .
علت شکایت ، نوع حق ضایعه شده ، نوع ستم رواداشته شده بر فرد یا یک مذهب یا یک ملت.
فقر یا بی کاری یا... که عاملش را جمهوری اسلامی می دانید.
کسانی که معلول جنگی هستند و عاملش را سیاستهای رژیم می دانند و یا کسانی که سیل زده یا زلزله زده بودند و به علت عدم رسیدگی کامل یا به موقع دچار مشکل شدند. کسانی که عامل گسترش فحشا و عامل پخش گسترده مواد مخدر و سوق دادن جامعه به طرف آن ، گسترش بیماری روحی و روانی که عامل آن را رژیم می دانند(نقش حاکمیتهائی مثل جمهوری اسلامی در گسترش ناهنجاریهای اجتماعی).
اعتراض و شکایت به خاطر سلب آزادیهای فردی و اجتماعی توسط رژیم. اعتراض و شکایت به خاطر سلب آزادی پوشش، تفتیش عقاید،اعتراض به تبعیض جنسیتی در قوانین و اعمال آن توسط رژیم.اعتراض به قوانین ضد انسانی رژیم و شاکی جمهوری اسلامی بودن به خاطر اعدام ها،خشونتها ، سرکوب ، اختناق ، نبود آزادی و.... هر یک از ما را در زمره شاکیان جمهوری اسلامی می تواند قرار دهد.


لیست امضاء شاکیان جمهوری اسلامی
نظام جلالی